🟢 ۱. مرز ملایم ولی محکم
بچه باید بفهمه قوانین خونه رو مامان تعیین میکنه.
وقتی کاری رو منع میکنی و مادرشوهر خلافش میگه، تو همچنان با آرامش ولی قاطع حرفت رو تکرار کن. مثلا:
«میدونم مامانی فلان چیز رو گفت، ولی اینجا قانون خونهی ما اینه که نباید دست بزنی.»
این کار رو بدون عصبانیت بگو، چون بچه زود متوجه لحن میشه.
---
🟢 ۲. زمانبندی دیدار با مادرشوهر
به جای اینکه بچه هر وقت دلش خواست بره، تو زمان مشخص بذار. مثلا بگو:
«بعد از ناهار میریم پیش مامانی» یا «یک ساعت دیگه میریم».
اینطوری کمکم یاد میگیره همه چیز طبق برنامهی مامانش پیش میره، نه گریه و زاری خودش.
---
🟢 ۳. سرگرمی جایگزین
وقتی بچه بهونهی رفتن پیش مادرشوهر رو میگیره، سریع یه فعالیت جذاب پیشنهاد کن: بازی، نقاشی، کاردستی، حتی کمک کوچیک تو آشپزی.
بچهها وقتی سرگرم میشن، دلشون کمتر دنبال محیط دیگه میره.
---
🟢 ۴. حرف زدن با شوهرت
خیلی مهمه شوهرت در جریان باشه. بهش بگو:
«من احترام مامانت رو دارم، ولی این وضعیت داره بچه رو سردرگم میکنه و آرامش خونه رو از بین میبره. لازمه تو هم کنارم باشی تا یه مرز سالم ایجاد بشه.»
---
🟢 ۵. آرامش خودت
بچهها مثل آینهان. هرچی تو آرامتر باشی، او هم راحتتر با شرایط کنار میاد.
میتونی تو دلت بگی: «این وضعیت موقتیه، سال دیگه میریم» تا فشارش کمتر بشه.
چقد سخت،تربیت فرزند سخته باز این چیزا سختتترش میکنه
چندتا راهکار براتون میذارم که هم خودتون در آرامش باشین هم حرمت نگه دارین مادرهای عزیز و صبور
«عزیزم، خیلی شرایطت رو درک میکنم، واقعاً سخته وقتی آدم حتی تو خونهی خودش احساس آرامش نداره. مخصوصاً وقتی پای بچه وسط باشه و بچه بین حرف تو و مادرشوهر دو دل بشه، آدم کلافه میشه.
فعلاً که گفتی سال بعد میخوای جابجا بشی، شاید بهترین راه این باشه که این مدت رو تا حد ممکن با آرامش بگذرونی و سعی کنی قوانین خونهات رو با مهربونی ولی محکم برای بچهت نگه داری، حتی اگه مادرشوهرت چیز دیگهای گفت. بچهها کمکم یاد میگیرن مرز بین مامان و بقیه رو بفهمن، فقط نیاز به تکرار و صبر داره.
با شوهرت هم بهتره خیلی جدی و در آرامش حرف بزنی که حضور نزدیک مامانش داره روی تربیت و آرامش بچه و زندگیتون اثر منفی میذاره، تا اونم حداقل کنارت باشه.
میدونم آسون نیست، ولی باور کن توی این ماجرا تنها نیستی. خیلی از زنها با این مشکل دست و پنجه نرم میکنن، فقط باید خودت رو قوی نگه داری و بذاری بچه بفهمه مامانش همیشه مرجع اصلیشه.»
هی خواهر من چی بگم یکساله آومدم خونه مامانم اینا بچه هام از کوره در رفتن برا کار اشتباهشون دعواشون میکنم بابام و مامانم سرشون درمیان میگن اشکال نداره باز قند بده دندوناشون خراب شده بابام یکسره شربت و چایی شرین بهشون میده هرچی میگم نده گوش نمیده روانی شدم خواهر😭
اول که باید خود مادرشوهرت فهمیده باشه
دوم شوهرت باید بهشون تذکر بده
سوم هم خودت حرفت و قاطع به اطرافیانت بزنی
من هیچ وقت اجازه نمیدادم پسرم خونه مادرشوهرم بخوابه یه شب تو ماشین خوابید شوهرم آوردش تو دیگه گفت کمرم درو میکنه نمیتونم ببرم بالا منم به خودم نزدم برش دارم دیگه مونده دیگه روش باز شد الان ۴ شبه هر شب هرشب میره پایین حتی مادرشوهرمم بهش میگه پاشو برو خونه تون ولی گوش نمیده منم حال جیغ و داد و گریه شو ندارم یه شب رفتم آوردمش تو راهپله شروع کرده به گریه که نمیخوام بیام
ماهم خونه هامون پیش همه ودقیقا این مشکلو داریم .یعنی اونقده ارزو میکنم بریم جایی که هیچ کسو نبینم ولی چاره نداریم اینجا خونه ساختیم هیچا نمیتونیم بریم
عزیز میدونم سخته اونم خیلی زیاد ،منم با دوتا بچه ده سال تو همین شرایط زندگی کردم ،با این تفاوت بچه هام از یک سالگیشون بدون اجازه من پیش اونا نمیرفتن.به صورتم نگاه میکردن اگه لبخند میزدم میرفتن.سعی کن به راهنمایی هایی که یکی از دوستان کرده عمل کنی که خیلی سازگاره
منم مث توام دیگه جابجال پایانیش اینه نومو سرد کرده میگم مگه دوستش نداری بیا ببر باهاش بازی کن مریض فقط اذیتم میکنه دخالتاش پایانی نداره دید دارم کنترل میکنم نمیزارم دخالت کنه تو تربیت بچه تهمت وجنجال به پا انداخت منم ازخدا خوایته گفتم نمیمونم دیگه خرابه مادربزرگم با موشا زندگی میکنم تواین کاخ مادرت زندگی نمیکنم فردا داریم خونه اجاره میکنیم از زندان هارون ارشید خانم دارم فرار میکنم احترام کردم حرف نزدم حدومرز گذاشتم دیدم نمیشه بدتر میکنه دارم میرم
جدی باهاش صحبت کن مادر شوهر و مامان خودت نداره اونا هم بودن همین اتفاق میافتاد
دوستانه بی جنگ و جدال بدون جبهه صحبت کن
الان منم با خانواده خودمم حالا خودشون به شرش موندن حالا دارن حرف منو گوش میدن
اوففف منکه دارم بالا سرشون زندگی میکنم و روانی شدم بخاطر همین چیزا🥲
چقدر سخته چقدر بعضیا بی شعور هستن
وای مادرشوهرمنم همینه همش میگه ولش کن جلوی خودش خدا لعنتشون کنه😑😑
حالا خداروشکر من ازش دور شدم
در کمتر باز کن
چاره ای نداری جز با محبت زیاد ب پسرت نگهش داری خونه
بیشتر برین بیرون با هم خرید یا خونه مامانت یا پارک یا کلاس ،ببرش بیرون فعلا
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.