سلام عزیزان یه سوال مخصوصا اونایی که پسر دارن
پسر من وقتی خونه ایم باباش از سرکار میاد خیلی ذوق می‌کنه (خو طبیعیه چون چند ساعت ندیدتش و...)من هم خونم باز خوبه مثلا میرم اتاق دنبالم میاد جفتمون باهم میخواد یکی می‌ره حموم یا دستشویی گریه می‌کنه
وللللللی
میریم بیرون فقط باباشو میخواد
مهمونی میریم اصلا سمت من دیگه نمیاد
بغلش میکنم گریه می‌کنه که بره بغل باباش دستو پا تو بغلم میزنه خودشو پرت کنه پایین
آبرومو می‌بره
بد بدیش اینه خانواده همسرم هی میگن باباشو بیشتر دوست داره وای باباییه
وای نگاه اصلا بغل مامانش نمی‌مونه
و این حرفا
و این رفتارش بیرون برام عجیبه
من از خدامه ها یه نفس میگیرم
ولی حرفا رو مخم میرن
اهمیت نمیدمااا ولی برام عجیبه
و خجالت میکشم
من صبح تا شب بهش میرسم بعد اونا فکر میکنن من کوتاهی حتما میکنم باباشو میخواد

خاهر تو داری آرزوی منو زندگی میکنی 🤣🤣

پسر منم باباشو دوس داره ولی تو جمع بغل هردومون میاد ولی این حرفا رو به منم میگن نمیدونم بغل باباش آرامش داره و این حرفا. ولش کن بذار زر مفت بزنن

بخدا من حاضر بودم این حرفا رو بفهمم ولی بخواد همش پیش باباش باشه ،حرف که هست عزیز دلم،خانواده شوهر هستنا مگه میتونن حرف نزنن،خودتو ناراحت نکن قشنگ از اون لحاظاتی که پیشت نیست نهایت استفاده رو بکن

دقیقا برعکس بچه ی من تو خونه فقط منو میخاد یک لحظه پیش باباش نمیره
جالب اینه بیرون اطرافیان رو میخاد منو باباش رو اصلا تحویل نمیگیره
هر کی بخواد ببرتش دور دور میره باهاش
اینم منو اذیت میکنه که میره بغل اطرافیان که شاید زیاد هم نبینتش

وای باباش ک خوبه .دختر من بغل هیچکس نمیمونه ولی جاریمو ک میبینه میره میشینه تو دلش یا دستاشو باز میکنه یعنی بغلم من اونم همش میگه توبغل من ارامش میگیره
وای یعنی کاردبزنی خونم درنمیاد اون لحظه🤦‍♀️

پسر منم اینجوریه فک کنم ب خاطر اینه بغل باباشون احساس امنیت میکنن بلاخره اونا زورشون بیشتره راحت تر بچه رو بغل میکنن بچه هم راحت تره بغل اونا

بگو یه بار خودم عاشق این مرد شدم یه بار بچم

واااای دقیقا بچه من😐
مادربزرگ شوهرم میگفت که باید باباش به خودش ببنده ببرتش سرکار😒
منم خیلی خجالت میکشم و ناراحت میشم
ولی الان تقریبا دو هفته ایه بهتر شده
قبلنا خیلی شدید بود واقعا خجالت میکشیدم

بابا بیخیاااال شوهر من یک ثانیه ام بچه رو نمیتونه نگه داره استفاده کن از این موقعیت
پدرشه خب دوسش داره دیگه
چون ما مامانا همیشه پیش بچه ها هستیم دوس دارن از وجود پدرشون استفاده کنن

پسر منم تقریبا اینجوریه
و این حرفا رو میگن
منم میگم اتفاقا خیلی خوبه تو خونه پدر من درمیاد لااقل دوساعت راحتم

خوش به حالت من چسبیده بهم یه لحظه هم نمیره بزار بگن از خدات باشه بره پیشش تو هم به کارات میرسی

دقیقا پسرمنم تا باباشو میبینه بیخیال من میشه
حرف خانواده همسرکه تمومی نداره
توهم استقبال کن وبگو انقد خوشحالم‌که باباییه وقتایی که باباش میاد من خوشحالترینم هم به خودم میتونم برسم هم استراحت میکنم
نقطه ضعف نشون نده