۶ پاسخ

خوبه چیزیش نشد صدقه بده اسپند دود کن

صدقه بده شیشه خرجشو کی داد؟

صدقه بده عزیزم بخیر گذشته

خدا نگهدار بچه ات باشه صدقه بده تو خونه هم حرفش نزن ک بچه یادش نیا

اخ عزیزم ب خیر گذشت صدقه بده

شوهرم خیلی بی مسئولیت خیلییی
حالا همچی رو داره از چشم من میبینه بی عرضه

سوال های مرتبط

مامان دانه برف مامانش مامان دانه برف مامانش ۲ سالگی
سلام مامانا دارم این متنو مینویسم با گریه 😭😭😭😭😭😭😭
من شاغلم امروز خدا گذاشته به دلم گفتم بزار زود برگردم آمدم خونه دم در کلیدو انداختم در دیدم در قفله از داخل هرچه زنگ همسایه های دیگه رو زدم نبودن نگاه کردم دیگه طبقه دوم هست زنگ زدم پسرشون درو باز کرد گفتم در قفله در پارکینگو بزن برام این فاصله تند تند زنگ خونمونو زدم شک کردم درو پرستار باز نکرد همیشه زود درو باز می‌کرد فورا دوربینو چک کردم دیدم بچم همش داره میپره در حمام وگریه مکنه فورا گفتم یا خدا پرستاره گیر کرده تو حموم آخه تو حموم رفته بود دستشو بشوره چون دستشویی‌مون پله داره یه دونه سخته منم فورا رفتم درو براش،باز کردم اون گریه من گریه بچم گریه 😭😭😭😭😭فیلم دوربینو چک کردم دیدم بچم درو ازش میبنده بعدش نزدیک ۱۲دقیقه این گریه اون گریه بچم وقتی گریه میکرد خودشو می‌کوبید تو در دارم سکته مکنم انقدر گریه کردم 😭😭😭چند روز پیش دستگیره بالکنوبردیم بالا .امروز در حموم ببریم بالا واییییییییییی خیلی،حالم بده بشه تجربه برا همه 😔😔😔
مامان 🌺فاطمه خانم🌺 مامان 🌺فاطمه خانم🌺 ۲ سالگی
سلام مامان گلیا
خوبید؟
آقا من الان تو دوره پی ام اسم بعد غروب با ماشین منو همسرمو بچم رسیدیم دم در شوهرم پیاده شد در پارکینگو باز کنه(در به سمت بیرون باز میشه) دخرمم زور زور که پیاده شم
خلاصه بهش گفتم همینجا پیش ماشین بمون تا مامانم پیاده بشه دوید سمت خیابون دویدم گرفتمش چادرم افتاد از سرم اومدم چادرمو درست کنم دوید سمت در خونه یعنی خدا رحم کرد شوهرم درو نکوبوند تو صورتش وای خیلی بد بود
بعدم که دیدش بم گفت خاک تو سرت نمیتونی یه بچه رو بگیری
وای یعنی انقدر عصبانی شدم (در حالت عادی اینطور نمیشه) اما وقتی اومدیم خونه برای اولین بار سر دخترم داد زدم
خیلی هم صدام بلند نبود اما اونقدری بود که دخترم ترسید و از ترس صدام خودشو محکم میچسبوند بغلم الهی براش بمیرم.... خدا لعنتم کنه که سرش دا. زدم به خدا خیلی پشیمونم همینطور دارم گریه میکنم فقط اون صحنه یادم میاد که با چشمای گرد دوید تو بغلم و گفت ترسیدم ترسیدم مامان
تو رو خدا یه چی بگید آروم شم
یه چی بگید دلم اروم شه
وای خدااا
الان خوابیده من دارم گریه میکنم