چقد آخرا سخته هم جسمی هم روحی🥲 انگار پراز حسای ضدونقیضم انگار پشیمون میشم از بچه داری بعد دوباره خوب میشم بهش فک میکنم بعد استرس زایمان میگیرم بعد دوباره میگم عوضش راحت میشم چرا اینجوریه اخرا همشم گریه و تنگی نفس

وقتی بدنیا بیاد حداقل از لگن درد راحت میشی

زن فقط اگر شوهرش خوب باشه و درکش کنه تمام ابن سختی ها براش قابل تحمله
و میگذرونه

دقیقا هرروزی یه بهونه ای دارم من😂

منم همینطورم ، ولی خیلیی شیرینه به این فک کن بعدا دلت براش تنگ میشه از شکمت میاد بیرون

درسته عزيزم منم تمام اين حس هارو دارم تجربه ميكنم. ولي از طرفي هم دارم خودمو از نظر روحي با اون چيزي كه قرار هست مواجه شم اماده ميكنم. اولينش زايمانه ك ترس آوره برام. بعدشم مواجه شدن با چالشهاي بچه داري

وای دقیقا...مغز‌نمونده برام
این اخریا که همه ادما رو‌مخ من‌هستند بخصوص شوهر‌گرامی🥲🥲🥲
وای اصلا دوس ندارم با این انرژی زایمان کنم😭
اه ای کاش یه دارویی اختراع کنه تو بارداری همش شاد باشیم🤣