۱۲ پاسخ

ببین سه شب پیش رفتیم شام بیرون موزیک زنده این پسر انقدر اذیت کرد ک شام آوردن ما ریختیم همرو تو طرف اومدیم خونه اخه شوهر منم خیلی حساسه میگه بچه حالیش نیست دوست داره بازی کنه نمیدونه ک کارش بده یا خوبه هیچی اومدیم خونه غذامونو گرم کردیم خوردیم 😂

اینکارایی که می‌کنه اونقدرم توچشم نیس ولی واکنش شما به کاراش خیلی بیشتر تو چشم، شما با این واکنش هاتون بیشتر دارید بزرگش میکنید
و مطمئن باش تو آینده رفتاراتون مسئله سازه

عزیز دلم من خودم چهارتا پسر دادم یکی از یکی شلوغ تر حالا اولیه بزرگ شده شکر خدا سه تاییم کوچیکن البته زیاد جایی نمیرم و نمیبرم ولی بار آخر خواهرم دعوت کرده بود بردمشون یکم شلوغ کردن دیدم اطرافیان بد نگاه میکنن گفتم اگه کسی جنبه نداره شلوغ کردن بچه های منو تحمل کنه لطفا منو دعوت نکنه چون بچه اسمش روشه ......حساب کار درست خواهرم اومد و طفلی هیچی نگفت بهم😂😂

اتفاقا بده شوهرت نگه داره.نه بخاطر حرف مردم ها بخاطر اینکه مراسم داداشته خب توام صددرصد درگیر کاری نمیتونی خوب رو بچه تمرکز کنی بچه هم اذیت میشه.بعد چند روز اون مردم مرین خونشون تو بچتو هرجور دوس داری تربیت کن

عزيزم بچه يك سالشه نگاه بقيه چيه ب جهنم نگا كنن ادم بزرگ نيست ك بچه ي يك ساله ك نكن حاليش نيس ك انفاقا ادم وقتي ميگه نكن اون كارو بد تر انجام ميده بچه

عزیزم یا باید بزاریش پیش کسی یا بزاری شیطنت کنه
یا اینک نکاههای دیگران ب ی ورت هم نباشه چون مشکل ازوناست ک نمیفهمن این بچه اس و ی سالشه هنوز درک درستی نداره و دنبال کشف کردن اونجا ب فکر کمک و پذیرایی نباش دنبال بچت باش فقط شرایطت خاص دیگه

واقعا بچه منم اینطوریه دامادمون ی بار گفت تربیت نشده شوهرم ی جوری جوابشو داد ک دیگه کسی اسم بچمونو نمیاره بچم اصلاااا بکن نکن منو متوجه نمیشه
شمام بچتو بذار پیش شوهرت بچه من ک خیلی وابسته شوهرمه اکثرا پیش اونه

بزارش پیش کسی

تا میتونی این چند روز رو بده شوهرت یا مادر شوهرت نگه ش دارن.از عروسی لذت ببر.بلاخره عروسی داداشته.

تا جايى ميتونى كنترلش كن جايى كه نميتونى خب بچه س ديگه همينه

چرا ندی به شوهرت؟؟
بهترین کار کردی
نه تو چیزی میفهمی از عروسی داداشت هم اون بچه اذیت میشه
بذارش پیش شوهرت خودت برو حالشو ببر

وا خوب بچه اس دیگ نگاه بقیه چیه دیگ

سوال های مرتبط

مامان آقاشاهان مامان آقاشاهان ۱ سالگی
سلام خانما
خیلی حرصیم از حرص زیاد دلم میخواد گریه کنم 😭

امشب رفتیم خونه پدرشوهرم اینا موقع برگشت یکم طول کشید تا من و شوهرم از خونه بیایم بیرون ، شاهان با مادرشوهر وپدرشوهرم زودتر رفته بودن توکوچه
اومدیم سوارماشین شیم دیدیم نیستن بعد یکی دودیقه از کوچه بغلی اومدن و پدرشوهرم با ذوق شروع کرد به تعریف کردن که گربه رو زمین خوابیده بود رفتیم دست زدیم بهش من اون موقع چیزی نگفتم و اومدیم خونه
ولی الان بشدت ناراحتم
واقعا نمیدونم چرا اینجوری میکنه میدونه من بدم میاد یه رفتارایی میکنه که آدم میخواد سرشو بکوبه به دیوار
اینم بگم که میدونم دست شاهانو زدن به گربه چون این کارومیکنه
مرغ وخروس داره بالا پشت بوم هروقت میریم اونجا به شاهان میگه بیا دست بزن یا خودش میگیره بزور میاره سمت شاهان که دست بزنه یا سرشونومیبره سمت لب بچه میگه بوس کن و شاهان بدش میاد هر سری داد میزنه که سمتش نیاره ولی انگار مرض داره
همش میگه میخوام نترسه ولی بیشتر داره بچه رو اذیت میکنه
یا جوجه مرغ عشقو برمیدارع میزاره رو پاهای بچه اونم خوشش نمیاد همش دستو پاشو تکون میده میگه نه نه
یا یبار بچه رو برده بود توکوچه کنار جوب تو عابرپیاده ول کرده بود
اصلا نمیگه این بچه نوپاست میخوره زمین رو آسفالت
(شاهان چهار دستوپا نرفته وقتی میوفته رو باسنش و رو دستاش نمیوفته مستقیم با صورت میوفته )


کلیم بحثم شده تاحالا باهاشون که نکنن این رفتارارو
شوهرم که هیچی نمیکه فقط من
واقعا حالم بده از دستشون 😔😔😔