اشکام داره میریزه بند نمیاد انقد ک خستم و بی خواب سرم میخاد منفجر بشه از ساعت ۱۱ بیدار شده هنوز نخابیده شیر و پوشک و… هزار بار تا الان انجام دادم
صدای گریش میره بالا پسرم از خاب پا میشه میشینه باز ب زور اونو میخابونمش
من دیگ کم اوردم
دلم میخاد نباشم ….
چجوری بگم

نابود بشم اصلا وجود نداشته باشم

خیلی خستم😭 و خیلی تنها 😭😭😭😭

عزیزم منم پسرم دوسالشه دقیقا مثل شمارو دارم پسرمو میذارم پیش پذرش تو پذیرایی خودم بادخترم میزیم اتاق که اگه بیدارشدگزیه کرد بیدارش نکنه شمام همین کارو کن
یه چندساعت بگیربخواب بچتو بسپار به پدرش بگو بیا نگهش دارمن بخوابم

عزیز دلم🥺
مادری خواهری که کمکت باشن نیست؟

حق داری واقعا...

کاش خانوادت میومدن کمک

وای عزیزم پسر من یک سالو سه ماهش بود ک دومی دنیا اومد تنهای تنها بودم شوهرم ولم کرد رفت سرکار بحدی کل روزهارو گریه میکردم ک نگو و نپرس نمیدونستم چیکار کنم با هم گریه میکردن از استرس زیاد خودمم گریه میکردم خیلی روزهای سختی بود هیچوقت فراموشش نمیکنم حرفاتو تا عمق وجودم درک میکنم پسر کوچیکم اصلا نمیخابید نمیذاشت تکون بخورم ارزو داشتم بزارع حتی ی سرویس درستوحسابی برم تالان ک مهرماه میشه یکسالش یخورده نصبت ب قبل کمتر اذیتم سختی تو دقیقا یک سال اوله بعدش کم کم راحت میشی درسته اذیت میشی ولی تا یکسال باید از خودت و همه چیت بگذری حتی خابت من کل خابهام نشسته بود برا همینه ک اینقدر خسته ام میگن بچه سوم دلم میخاد خفشون کنم

من پسرمو شیرخشک میدم بعدم با ی روسری بزرگ مثل قنداق میبندمش می‌خوابه

عزیزم دل درد اینا ندارع گرسنه نیست

اگه ننو داری بزار داخل اون جونت راحت میشه
واقعا سخته درکت میکنم ، خدا کمکت کنه بچت آروم بشه توام بتونی بخوابی

خیلی ستته با گوشتو پوستو استخونم درکت میکنم یدونش سخته چه برسه به دوتا
ولی نوزاد تواین سن بیخوابی های بیدلیلش زیاده نگران نباش میگذره
هنوز فرق شبو روز رو نمیدونه و مثل وقتی که جنین بوده میخوابه ساعت خوابش تنظیم بشه راحت میشی

کم کم قلقش میاد دستت یکم صبوری کن فقط همین

اینقدر از اینجور پیاما دیدم تو گهواره که بشدت استرس و نگران بعد از زایمانم وای خدا چقدر همه چیز سخته از اولش تا حتی بعد زایمان که قراره سخت تر بشه😭

کمکی بگیر

الهی عزیزم قشنگ درکت میکنم فقط خدا کمکت باشه 😭❤️