تجربه سزارین
اول اینکه من بی هوشی کامل بودم و کاملا راضی بودم خداراشکر
پمپ درد هم داشتم بعد از عمل درد عجیب غریب نداشتم الحمدالله
خب روز قبلش رفتیم برای تشکیل پرونده و آزمایش خون و ادرار دادم
روز عمل تقریبا ساعت ۶ صبح بیمارستان بودم اول اومدن سوند وصل کردن فقط کافیه شل بگیری چند لحظه واقعا واقعا درد نداره
بعدشم سرم زدن و فرستادن اتاق عمل
اتاق عمل به شدت سرد بود و منم خیلی ترسیده بودم و پاهام می‌لرزید تا خوابیدم پرستاره بهم گفت نترس میخام شکمتو ضدعفونی کنم دیگ هیچی یادم نیست 😂مثلاً شنیده بودم میگن تا سه بشمار و اینا من هیچی یادم نیست در جا بی هوش شدم
بعدشم یادمه به هوش اومدم ب پرستاره میگفتم بچم خوبه سالمه ؟ گفتن خوبه خداراشکر و اومد دو سه بار شکممو فشار داد همون لحظه یکم درد اومد ولی نه در حد وحشتناک

نینی من ۷:۴۵ به دنیا اومد
کلا هدفم از نوشتن تجربه این بود که واقعا توکل کنید به خدا انقد ک میگن سخت نیست

۱۱ پاسخ

مرسی ازاینکه تجربت رو گرفتی

لباس من مارک دانالو خریدم ولی برای تو خونه و دم دست از این تکه ای ها حتما بخرید ک دونه ۶۰-۷۰ تومنه ‌
خیلی نیاز میشه

منم هم بی هوشی بودم هم بی حسی
و درد زیادی نداشتم خداروشک
واقعا سزارین خیلی خوبه

اینجا که سخت قبول میکنن بی هوش کنن بیشتر بیحس تا جایی امکان داره نمیزارن سزارین بشی اگه سفالیک باشه باید طبیعی زایمان کنی

عزیزم چی شد کامل بیهوشت کردن

در مورد وسایلی ک من نبردم ولی نیاز شد
قاشق کوچک نیاز شد چون روز اول نینی نمیتونست سینه را بگیره همونجا با شیر دوش برقی شیرمو دوشیدم میگفتن با قاشق کوچک بهش بده ولی من چون بلد نبودم و همراهم نبود خودشون اومدن با سرنگ دادن
شیر خشک من نخریده بودم ولی چون نینی یک شب ب خاطر زردی بستری شد همونجا یدونه خریدم

چقدر عالی خداروشکر

در مورد بخیه
فردای عمل ک میخواستم مرخص بشم اومدن روی بخیه پانسمان ضد آب زدن
اومدم خونه رفتم حموم با همون پانسمان
یادم نیست ولی دو فرداش بود فک کنم ک پانسمانا باز کردم و رفتم حموم دوباره . تا ده روز هر روز میرفتم حموم و با شامپو بچه میشستم و بعدش با سشوار خشک میکردم

گلم چطور قبول کردن بی هوش کردن برات بی حسی نزدن

مبارک باشه عزیزم بسلامتی
بعدش چطور درد داشتی یا نه؟

خب چند تا نکته دیگ
خونریزی بعد زایمان من در حدی بود که پرستار اول اومدن دو تا پد گذاشت برام و تا شب دو سه بار دیگ خودم با کمک همراهم عوض کردم
در حد روز اول پریود بود من فکر میکردم خیلی خیلی بیشتر از پریوده
در مورد توالت فرنگی من تو بیمارستان استفاده کردم فقط بلد نبودم خودمو بشورم متاسفانه 🤦اومدم خونه دیگ از ایرانی استفاده کردم
التماس دعای خیلی خیلی زیاد . محتاج دعاتونم

سوال های مرتبط

مامان هدیه زهرا مامان هدیه زهرا ۱ ماهگی
#تجربه_سزارین
پارت دوم
تو اتاق عمل اول متخصص بیهوشی خیلی مهربون بهم مشورت داد که وقتی میترسم، بی حسی خوب نیس و باید بیهوش شم. چون وقتی وارد اتاق عمل شدم، خیلی ترس داشتم و اینو همه شون متوجه شدن . یکم باهام حرف زدن تا ارومم کنن. و تصمیم گرفتن که بخاطر ترسم، بیهوشم کنن. و اینکه از عوارض بی حسی بهم گفتن که بعداز اینکه بی حسی تموم میشه، سردرد های شدید دارن .
دستگاه تنفس بهم وصل کردن و همونجا دیگه تو یه لحظه بیهوش شدم.
بیدار که شدم، ساعت ۲ و نیم بود.
دیدم تو اتاق ریکاوری ام و پرستار بهم شیاف میزنه تا درد نداشته باشم.
آرامبخش و شیاف خیلی خوب بود . باعث شد وقتی که به هوش اومدم، اصلا دردی نداشته باشم. واقعا خوب بود . اصلا نیازی به پمپ درد نداشتم. همه کسانیکه با ما سزارین کرده بودن هم همینطور بودن، هیچکدوم پمپ درد نداشتن . و همه مون با شیاف و سرم و آمپول ، آروم بودیم و هیچ دردی نداشتیم‌ . و بخاطر اینکه بیهوش هم شده بودم، هیچ عوارضی نداشتم و حالم اوکی بود.
تو این زمینه ی بعد از عمل، بیمارستان و عواملش خیلی مهمه. من که واقعا رااضی بودم. رسیدگی شون عالی بود.
مامان 🍪 کلوچه مامان 🍪 کلوچه ۴ ماهگی
مامان اورهان 🐣🧿 مامان اورهان 🐣🧿 ۱ ماهگی
تجربه سزارین پارت دوم

بعدش اومدن بردنم سمت اتاق عمل جلو در خانوادمو دیدم و خداحافظی کردم 🥺 ( اون لحظه برای همتون دعا کردم واقعا ) داخل اتاق عمل خیلی سرده کل بدنم داشت میلرزید دکتر بیهوشی پرسید بی حسی میخوای یا بیهوشی ؟منم سپردم به خودشون اونام گفتن استرست بالاست بدنت داره میلرزه بهتره بیهوش بشی خلاصه بیهوشم کردن یهو با درد وحشتناکی از زیر سینم تا پایین پاهام بیدار شدم همچنان داخل ریکاوری تو خواب و بیداری بودم که دیدم بچه رو اوردم گذاشتن رو سینم وقتی مک زد انگار واقعا یکی از اعضای بدنمو دوباره چسبوندن بهم 🥺 شروع کردم به گریه کردن بعد بردنم بخش خیلی درد داشتم همش گریه میکردم چون بیهوش شده بودم یکم خوابیدم بیدار که شدم دردم خیلی کمتر شده بود ( پمپ درد داشتم ) پمپ درد خیلی خوبه حتما بگیرید من شیاف و فردای عمل گذاشتم . فردای عمل پمپم که تموم شده بود دردم بیشتر شد که شیاف دادن بهم
قبل از بلند شدنم دو تا شیاف بزارید بعد چند دقیقه بلند شید ( من بلند شدنی زیاد درد نداشتم فقط نمیتونستم صاف راه برم انگار کمرم قفل شده بود )
#سزارین
مامان آرن مامان آرن روزهای ابتدایی تولد
سلام دوستان من زایمان کردم سزارین میخوام بهتون تجربم و بگم چون خودم خیلی دوست داشتم تجربه دیگران بخونم
من ساعت ۶ونیم صبح اومدم بیمارستان پاستور نو دیگه یه سری فرم و....پر کردم ان اس تی و فشارمو گرفت آنژوکت زد به دستم ازمایش خون ازم کرفتن بعد تو همون بخش سوند برام زدن هنوز بی حس نشده بودم ولی واقعا واقعا اصلا حتی یه کوچولو هم درد نداشت اول بتادین ریخت بعد سوند گذاشتن بعد من و کم کم بردن اتاق عمل بهم سرم و دستگاه فشار و ....زدن کلی باهام حرف زدن شوخی کردن تا دکتر اومد امپول بی حسی و زدن واقعا اونم اصلا اصلا درد نداشت تا اینجا انژوکت که بهم زدن دردش از بقیه چیزا بیشتر بود یعنی اونا هیچ دردی نداشتن بعد هم دراز کشیدم پاهام مثل سنگ شده بود کاملا بی حس بودم ولی قشنگ کشش هایی که رو بدنم انجام میشد و خالی شدن شکمم و حس میکردم یذره درد حس میکردم ولی نمیفهمیدم که کجام فقط میگفتم درد دارم😂😊 بعدش دیگه بهم دارو زدن خوابیدم تا تقریبا ساعت ۱۱ و نیم به هوش اومدم تخت اتاق ریکاوری خیلی سنگ بود کمرم درد میگرفت گفتم یه چیز بزارین وسط گودی کمرم که پارچه اوردن تا الان سخت ترین قسمتش این بود من و از تخت ها جابه جا کردن اوردن تا بخش و تینکه شکمم و سه بار فشار دادن اونم درد داشت
مامان هایلین مامان هایلین ۲ ماهگی
تجربه زایمان سزارین پارت 3
بعد از تموم شدن عمل منو بردن ریکاوری نمیدونم چرا میلرزیدم انگار از هیجان بود از ی طرفم سردم شده بود پرستار اومد یه لوله گذاشت زیر پتوم که گرما میداد و بهترشدم یکی دو ساعتی تو ریکاوری بودم که بعدش ک اومدن ببرنم بخش پرستار اومد و ماساژ رحمی داد که اصلا درد نداشتم چون هنوز بی حس بودم اصلا از ماساژ رحمی نترسین واقعا هیچی نبود راستی اینم بگم ک من پمپ درد هم گرفتم اولش نمیخواستم بگیرم ولی دکتر پیشنهاد داد ک بگیری بهتره منم پمپ درد گرفتم اما با وجود پمپ درد هم ی کوچولو درد داشتم ک قابل تحمل بود حالا نمیدونم اگر پمپ درد نمیگرفتم دیگ چه حد دردی داشتم.بعد از ماساژ رحمی منو بردن بخش و دخترمم اوردن پیشم دیگ اون لحظه هیچی از خدا نمیخواستم چون خدا بزرگ ترین نعمتشو بهم داد و من فقط دعای روی لبم اینه ک خدا ب همه چشم انتظارا این لحظه رو هدیه کنه و توی اتاق عملم این دعارو کردم.اینم از تجربه ی من از زایمان سزارین ک کاملا راضی بودم و تا اینجا راضی هستم اگر سوالی دارین درخدمتم شاید نکته هایی باشه ک من جا انداخته باشم بپرس ازم
مامان هامین🥺😍 مامان هامین🥺😍 ۴ ماهگی
تجربه زایمان سزارین
پارت۳

تقریبا یک ربع بعد صدای بچم اومد لباس پوشوندن و
اوردن چسبوندنش به صورتم ب همین ک بردن منو خاب گرفت و هیچی نفهمیدم تقریبا ۴۵ دیقه بعد بازم حالت تهوع اومد سراغم سه بار اول و وسط و اخرای عمل شدید شد ...
بعدشم بردنم اتاق ریکاوری کنار بچم
یساعتی اتاق ریکاوری بودم
بعدش بردنم بخش
روی شکمم شن گذاشتن ، مخدر تزریق کردن و سرم وصل کردن، شیاف گذاشتن گفتن ۸ ساعت نباید چیزی بخورم و تقریبا ۶ ساعت بعد بیحسی رفت
تو اتاق عمل شکمم فشار دادن تو ریکاوری فشار دادن و چندبار تو بخش فشار دادن چون‌بیحس بودم هیچی نفهمیدم فقط بار اخر که تو بخش فشار داد با مشت فشار داد و بیحسیم‌رفته بود خیلییی شکمم درد کرد

بعدش مایعات شروع کردم و سوند دراوردن و راه رفتم
اولین راه رفتن خیلیی سخته خیلییی همراه نداشته باشین نمیتونین اگه تونستین بگین همسرتون یا پدرتون کمک کنه یه اقا کمک کنه راحت تره چون بعد بیحسی من ورم داشتم و خیلی سنگین شده بودم
من به توصیه یکی از مامانا به همسرم‌گفتم اومد کمکم کرد