انقد حساس شدم. رو نی نی همش نگاش میکنم دور از جونش خدایی نکرده خفه نشه یا هی نگاشم میکنم ببینم نفس میزنه الانم ک شیرش دادم اروغش گرفتم دوباره گذاشتم زمین دودیقه شیرش دادم خوابید ی صدای بدی از گلوش اومد انگار خاس بیاره بالا سریع گذاشتم رو دستم زدم پشتش ولی استفراغ نکرد دوباره گذاشتم زمین ک بخوابه یکم کف اورد بالا الان همش چشم بهشه چرا انقد وسواس شدم من😭😭😭😭

مشکل تو نیستی ناخودآگاه همه مادرا همینه

وای منم تا ۴۰ روز اینجوری بودم

اخ منم همین بودم حتی به پهلوهم میخابوندم میترسیدم

الان دیگه نه

منم اینطوری بودم روزای اول

عزیزم بزارش رو پهلو ی چی بزار اینور اونور ک برنگرده با خیال راحت بخواب

صاف نخابونش ب پهلو بخابون پشتش بالش بزار نچرخه
اگ بالا بیاره هم چیزی نمیشه

آره این روز تموم میشه

من همیجوره هی نگاه بچه ام می کنم

اون ترسه تو ناخودآگاه همه مادرا هست همه اینجورین

الهی تنش سالم عزیزم میدونم داشتم میخوندم همش حس میکردم منم بچم ب دنیا بیاد همین جوری استرسی میشم براش قران بخون اگه میشه ب پهلو بخابونش