خدایا اینقدر خستمه خواهش میکنم ب جون بچم امتحان نکن این چ وضعی هس چهار روزه بشدت بچم گریه می‌کنه بخصوص شبا تا خود صبح بیداره و هم می‌ترسه و هم گریه می‌کنه
حالم بده چند روزه شب و روز بیدارم چشم نذاشتم خودم بدرک بچم خوب بود چرا اینجوری شد تو خونه خودم بشدت بیقرار هس خونه کسی دیگه بفرستم تا خود صبح خوابه
دیشب اینقدر فشار روم بود گفتم چاقو بردارم یا خودم یا بچه رو بزنم راحت بشم خدایا این چه وضعی هی گناهم چیه ک با جون بچم امتحان می‌کنی من مادرم من تحمل و بیقراری بچم ندارم بدون دلیل نا آرام باش خستمع از خودم متنفرم
دکتر میبرم میگه هیچ مشکلی ندار
نمی‌دونم چرا بچم اینجوری شد مثل زامبی شدم حالم خیلی بده
دوستان خواهشن دعا کنید بچم خوب بش

چاقو و قرآن بذار زیر بالشتش
واسش تخم مرغ بشکون
واسپند دود کن
اگه میگی فقط تو خونتون اونجوری می‌کنه
اون احیانا ترسیده یدونه دعای ترس واسش بگو بنویسن
رو لباسشم چشم نظر یا وان یکاد وصل کن

4قل وایت الکرسی وان یکادوزیادبخون براش

خودت از بی خوابی اینجوری بهم ریختی کمک بگیر از کسی نگهش داره یه کم بخوابی. یا برو خونه مادرت بمون چند روز بی خوابی توهم و فکرای ناجور میاره.

بچه منم دو روز بیقراری می‌کرد خوابش نمی‌برد کاری نکردم فقط گفتم خدایا شکرت که سالمه

هم کولیک داره وهم احتمالا سیرنمیشه دکترمنم سیرنمیشد خیلی جیغ می‌کشید گریه میکرد ولی الان سیرش میکنم راحت میخوابه

صبر داشته باش بچس دیگه یهو گریه می‌کنه بی قرار میشه خودم دو قلودارم می‌دونم سخته سختی من دو برابر سختی شماست کنم یکی از قل ها چند روزه خیلی گریه میکرد تا دیروز خود ب خود آرام شد شاید دلش درد میکنه آب نباتی بهش بده

کولیک داره ؟؟

ببین عزیزم یه گهواره قدیمی بگیر اونا که بچه رو توش میبندن بچه راحت میخوابه منم مشکل شمارو داشتم با کرفتن این نوع گهواره بچم حتی پنج ساعت هم مبخوابه راحت وقتی نق میزنه حتی گریه شدید داره میذارمش توش یه دقیقه اول نق میزنه بعد آروم میشه گریه نمیکنه اصلا تا ده دقیقه هم تابش بدم میخوابه

وا این چه حرفیه چاقو و این‌چیزها
مادر باید تحمل داشته باشه...بخدا پسر‌منم یه مدت شبا اینجور بود یعنی بکوب گریه میکرد...احتمالا بچه ی شما هم کولیک داره ...میدونستی وقتی تو تو استرس هستی این حس به بچت منتقل میشه و باعث میشه او بیشتر بی قرار بشه
بزار رو پات صدای سشوار با گوشی دانلود کن ببین آروم میشه...پستونک بگیر براش از این ژله ای های ارتودنسی...عزیزم الکی نگفتن که بهشت زیر پای مادره بس سختی هایی هم دارم...منم اول خیلی افسرده بودم و حس میکردم زندگیم تموم شده ولی الان انقدر به خودم روحیه میدم که نگو‌‌.‌الان شبا میخوابه ولی در طول روز نق و گریه و بی قراری