سلام مامانا منم بالاخره زایمان کردم یک هفته ای میشه اما انقدر مشغول بچه داری بودم اصلا وقت نشد بیام گهواره 😂از تجربه زایمانم بخوام بگم
زایمان من طبیعی بود من روزی یساعت و نیم ورزش های لگنی شدید انجام میدادم و عصر ها هم یساعت پله و پیاده روی به مدت دوهفته اخرا خسته شده بودم و فکر کردم الکی خودم و با ورزش و پیاده روی خسته کردم
بدون درد رفتم بیمارستان فشارم بالا بود ولی اخر شب اومد پایین دکترم گفت بستریم کنن و صبح امپول فشار بهم‌بزنن تا دردم شروع شه و‌زایمان کنم
ولی از دوازده شب بدون‌امپول فشار کم کم دردام شروع شد و‌ طی چهار پنج ساعت بدون ورزش و هیچکاری تو بیمارستان فول شدم همه هم بهم میگفتن بخاطر ورزشایی بوده ک انجام دادم دهانه رحمم به نازکی کاغذ شده بود و‌زود فول شدم اگر همونجا ورزش میکردم ک فک کنم دوساعته فول میشدم
تکنیک های تنفسی خیلی بدردم خورد تقریبا تا ۶سانت رو تونستم با تنفس دردهام رو قابل تحمل کنم یساعت اخر واقعا دردام‌زیاد بود اما همینکه بچه اومد بعدش همه چی تموم شد سبک و بی درد شدم

۱۲ پاسخ

تکنیک تنفس چجوریه؟؟؟؟؟

به سلامتی
قدم نو رسیدت مبارک باشه

بسلامتی عزیزم قدمش پر برکت باشه❤️
از چند هفته ورزش و پله رو شروع کردی

از کی وررشا و پیاده روی رو شروع کردی من خیلی دلم میخاد طبیعی باشه تاریخ انومالی برای زایمانم زده19ابان ینی میتونم تا اون تاریخ صبر کنم؟؟ خطر ناک نیس؟؟

عزیزم میشه تموم ورزشایی ک کردی رو بهم بگی و از چند هفته؟

به سلامتی انشاالله ❤️
از چند هفته ورزش و پیاده روی شروع کردین؟

مبارک باشه گلم ان شالله به سلامتی و دلخوشی .
زیر سایه ی انبیا و پدر و مادر بزرگ بشه ان شالله
تمریناتت چی بود میتونی عکسش رو ارسال کنی

بسلامتی خانمی ببوسش
ممنون ک تجربتو گفتی❤️❤️

بسلامتی مبارک باشه قدمش براتون خیر و برکت بیاره😍اخرا خیلی درد داره قابل تحمل هس یا ن؟ بخیه اینا اذیت نمیکنه؟

مبارکت باشه
الهی به سلامتی

خداروشکررر بخوشی گلم

بسلامتی مبارک باشه عزیزم

سوال های مرتبط

مامان مهراد🥹 مامان مهراد🥹 ۴ ماهگی
مامان اوین مامان اوین ۱ ماهگی
پارت دوم زایمان طبیعی
رفتم روی تخت که بخوابم سرم سنگین بود فکر میکردم طولانیه اما به 10دقیقه نکشید ک مثل روال قبل شدم و بلندشدم شروع ب ورزش کردن. کردم و ماما هر نیم ساعت ی بار میومد معاینه میکرد چ من هیچی حس نمی‌کردم ک داره منو معاینه می‌کنه و اصلا درد نداشتم بجز معاینه دوم ک قبل بیحسی اپیدورال بود واااای نگم نگم از دردش ک چقدر وحشت ناک بود اون لحظه کلا از زایمان طبیعی ناامید شدم و فکر میکردم قرار همین دردا ادامه دار باشه اما خداروشکر با اپیدورال همه دردا تموم شد و من شدم 7ی۸سانت که کم کم انقباض هارو حس میکردم و دارو اپیدورال داشت تموم میشد که دکتر بیهوشی اومد و از پرسید هروقت درد داشتی بگو ک من اپیدورال تو برات شارژ کنم و منم چون دردارو داشتم حس میکردم گفتم درباره برام. بزنن و دوباره ورزش هارو شروع کردم گربه ای اسکات اردکی انجام میدادم و استرسم نسبت ب چند ساعت اول خیییلی کم شد و ساعت شد 2نیم 3ظهر ک ماما معاینه کرد و گفت ک هروقت احساس فشار کردم زور بزنم تا فول شم منم انجام دادم و فول شدم
مامان آریان مامان آریان ۲ ماهگی
تجربه زایمان من 😊
بعدش ک کمی انقباض شروع شد مامانم حراسون خودشو به من رسوند بعد اون هم مامای همراهم اومد وقتی دیدمش روحیه م واقعا عوض شد چون خیلی ترسیده بودم من هیچی با خودم بیمارستان نبرده بودم ن مدارک ن ساک 😅 بعدش انقباض هام بیشتر شد .
با اینکه ۴ سانت بودم ولی بچه بالا بود و باید با ورزش میکردم تا زودتر زایمان کنم . توی اوج درد منو ماما ورزش هارو انجام دادیم که خیلی کمک کرد به ۶ سانت ک رسیدم بی حسی خواستم ولی معاینه م کردن گفتن بچه بالاست هنوز ن
ورزش ها رو بیشتر کردم چون دیگه طاقت دردو نداشتم دوباره معاینه شدم خداروشکر بچه اومده بود پایین ، بی حسیو ساعت ۱۰ به من تزریق کردن سریع ماما منو خوابوند گفت فول شدی زور بزن . با دو سه تا زور ساعت ۱۰ و بیست دقیقه زایمان کردم بچه رو روی شکمم گذاشتن انگار دنیا رو به من دادن😍🥰 از دو جهت هم بخیه خوردم . دیگه درد نداشتم . من اون بعدازظهر بدون درد بودم نمیدونستم تا ۱۰ شب زایمان میکنم و تموم میشه 😅 توی ۴ ساعت زایمان کردم😅🥰
مامان مهراد مامان مهراد روزهای ابتدایی تولد
سلام اومدم تجربه خودمو از زایمان طبیعی براتون تعریف کنم

دقیقا شنبه گذشته من تو 38 هفته و 3 روز معاینه شدم اونجا گفت ک یک سانت دهانه رحمت بازه ولی سر بچه هنوز کامل نیومده تو لگن که بچسبه به دهانه رحم که فشار بیاره دهانه رحمت بیشتر باز بشه فقط برو پیاده روی و ورزش کن سرش بیاد پایین دیگه از همون شنبه تا 3 شنبه هرروز ورزش و دوساعت پیاده روی بدون وقفه داشتم دوباره 3 شنبه رفتم معاینه شدم گفت 2 سانت شده دهانه رحمت ولی تحریکش کردم ک بیشتر بشه اومدم خونه همچنان پیاده روی و ورزش فرداش ظهر رفتم حموم که زیر دوش آب گرم اسکات بزنم دیدم خیلی حالت تهوع دارم پ سرگیجه شدید اومدم بیرون مامانم گفت رنگ و رخت یه جوری شده معلومه وقت زایمانته دیگه رفتیم بیمارستان امام رضا ساعت 4 بود معاینه شدم گفت دوسانت و نیمی ولی سر بچه هنوز بالاست برو پیاده روی کن ساعت 8 دوباره بیا منم ک دیگه خسته از پیاده روی و ورزش همه پاهام زخم بود و تاول زده بود تو این چند روز ک پیاده روی میکردم
مامان معجزه(رادین) مامان معجزه(رادین) ۲ ماهگی
تجربه زایمان

پارت دوم#

روز چهارشنبه ۱۱ تیر از غروب بعد داشتن رابطه بدون جلوگیری دردام خیلی زیاد شد و فاصله کم اما باز قابل تحمل بود اما به وضوح مشخص بود تاثیرش . شب رو با قرص مسکن استامینوفن صبح کردم اما ساعت ۴ باز بیدار شدم نتونستم بخوابم درد کولیکی توی کمرم و قسمت لگن داشتم که می‌گرفت ول میکرد صبح شوهرم رو بیدار کردم که بریم بیمارستان اما چون بیمارستان خصوصی کمی از ما دور بود گفتم بریم دولتی معاینه بشم اول که آیا اصلا تغییر کردم یا نه بعد برم رفتم بیمارستان و اونجا گفتن ۲ سانتی نوار قلب بچه رو گرفتن خوب بود و گفتن فعلا زایمانی نیستی برو دردات بیشتر شد بیا منم ساعت یک ظهر آمدم خانه ماما بیمارستان گفت افاسمان خوبی داری عصر بیا دوباره معاینه شو اومدم ورزش کردم حمام کردم رو توپ کار کردم دردام بیشتر شد شدتش فاصله ش هم کمتر شد تقریبا زنگ زدم دکترم گفت برو بیمارستان خصوصی که بهت نامه دادم معاینه کنن رفتم اونجا معاینه شدم گفت ۲ فینگری تعجب کردم با این همه درد که بیشتر شده چرا هنوز ۲ سانتم اونجا هم نوار قلب دادم خوب بود اما چون درد داشتم و انقباض ثبت شد بستری شدم ساعت ۱۰ شب برای زایمان طبیعی عصر قبل از اینکه بیام بیمارستان دکترم گفت روغن کرچک بخور و مایعات و غذا نخور یا خیلی سبک منم روغن خورده بودم خیلی روان شدم اسهال معده مم خالی بود گفتن آبمیوه و کیک بخور برای nst دردام هی داشت بیشتر میشد با فاصله کمتر تا ساعت ۱۲ شب درد داشتم اومد برام آمپول فشار زد دوباره معاینه کرد گفت ۳ سانتی تقریبا و دردام خیلی زیاد بود اما باز یه جوری تحمل میکردم تا اینکه ده دقیقه بعدش اومد آمپول فشار زد یعنی ساعت شد ۱۲:۳۰ من حس کردم دارم میمیرم از درد وحشتناک بود زنگ زدن دکترم خودشو رسوند
مامان 𝙰𝚛𝚢𝚊🧸💙 مامان 𝙰𝚛𝚢𝚊🧸💙 روزهای ابتدایی تولد
تجربه زایمان طبیعی پارت پنج✅
دیگه فک کنم سومین یا چهارمین سرم فشارم بهم وصل کردن و من به زوووور با درد خیلی شدید فقط به خاطر اینکه زودتر زایمان کنم راحت بشم با ماما همراهم ورزش میکردم و معاینه تحریکی میشدم که افتضااااح درد داشت ماما میومد معاینه کنه من دااااد میزدم ترو خدا معاینه نه😂ساعت شش اومد معاینه کرد گفت طول سرویکسم کلا رفته و من 6سانتم دوباره گفت شل کن معاینه تحریکی کنم زودتر باز بشی بچه از دیشب ساعت دو مونده تو خشکی خطرناکه دستگاه هم بهم وصل بود مدام حرکات و ضربان قلب بچه رو چک میکردن تا ساعت 8 شب من 8سانت شدم و انقد داد زده بودم و زایمانم طول کشیده بود دهانه رحمم ورم کرده بود اینم بگم من کلی ورزش و پیاده روی و پله نوردی و رابطه بدون جلوگیری رو از 34هفته شروع کرده بودم وشیاف گل مغربی هم از 37 هفته گذاشته بودم اینا تاثیری رو من نداشته بود و سر بچه بالا بود ونیومده بود پایین تا کلی رو توپ پریدم تا اومد پایین ولی کج اومد پایین تا اینکه ماما اومد دستشو تا کجا با بتادین شست کرد تو سر بچه رو آورد تو لگن تنها شانس من تو زایمان این بود که لگنم مناسب بود وگرنه دهانه رحمم نرم نبود و من چقدر آمپول نوش جان کردم تا دهانه رحمم نرم بشه
مامان گل یاسمـ🌸💖 مامان گل یاسمـ🌸💖 ۴ ماهگی
نکته هایی ک برای زایمان طبیعی یادم رفت بگم پارت ۲😁🙈
من چون استراحت مطلق بودم ورزش و پیاده روی رو دو هفته آخر شروع کردم ،تقریبا روزی ۲،نیم پیاده روی داشتم. البته تقسیم ش میکردم ساعات رو من ی مسیر جذاب رو برای پیاده روی انتخاب کردم ک خستگیام یادم بره😁 من مسیر بازار پاساژ ظرف فروشی لباس فروشی رو انتخاب کردم 😂😉البته بدون توقف عصر ها ساعت ۶ میرفتیم تا ساعت ۸ بعدش خونه شام و یه استراحت و بعدش آخرشب میرفتم پارک محلمون دور می‌زدم نزدیک ۴۰ دقیقه بعضی وقتا کم تر و بیشتر هم میشد ، و از ۳۸و. چند روز بودم ک شیاف گل مغربی رو شبی یکی میزاشتم ک یک هفته بعدش شبی دوتاش کردم
انقد ب خودم فشار آورده بودم ک روز زایمان نا نداشتم خیلی خسته بودم😩 سر زانوهام درد میکرد ساعت های آخر زایمانم دیگه نمی‌تونستم با ماما همراه ورزش کنم افتاده بودم رو تخت از خستگی حالت سجده ، ماماهمرا با بدنم ورزش میکرد تا بچه بیاد تو لگن
راستی واسه خودتون حتما خرما و آب میوه آناناس ببرید تا موقع ورزش اینا فشار تون نیوفته.و اینکه مثل من ب خودتون انقد فشار نیارید خوب استراحت تونو داشته باشید 🥰💗