چقدر سخته مادر بودن ،شوهرم نیست پدرشوهرم انگار نه انگار اصلا محل نمیزاره پدرم در آمد بچم آروم نمیگیره خوابش میاد نمیخوابه

سلام عزیزم میدونم چی میگی ماهم این مراحلو پشت سر گذاشتیمش خیلی سخته یروزش یه ساله خدایی ولی تمام مسولیت گردن مادر تحمل کن چیزی نمونده کم کم گریه هاش کم میشه

پوشکشو باز کن زیرش کهنه بزار اگه گشنش نباشه و دلش درد نباشه میخابیه

خییلی سخته
منم دسگه هلاک شدم
سر این چیزا
پییر شدم

خب پدرشوهر چیکار کنه واست عزیزم خودت باید بچتو آروم کنی
من ۲تا بچه اوردم هیچ پدرشوهرم نمیشناسه بچه هامو
ببین کجاش درد میکنه سرده گرمه گشنه هست پوشک خیسه بلاخره ی مشکلی داره
واسش صدای جاروبرقی بذار یا سشوار
بذار رو پاهات تکون بده ، تو گهواره بذار ، یا بغل بگیر راه برو
دیگ بچت گریه میکنه خودت باید راه آروم کردنش رو پیدا کنی پدرشوهر چه میدونه بچه داری چیه شوهر هم دائم کنارت نیس ک به بچه برسه

صداى سشوار بزار