واقعا دوتا بچه پشت سرهم سخته زیر بار این همه فشار دارم له میشم امروز بچه اولم گریه کرد منم باهاش گریه کردم آخه هرکار میکردم ساکت نمیشد فقط گریه میکرد بچه دومم شیر میخواست نق میزد یه لحظه از فشار زیاد عصبی شدم یه جیغ بلند زدم بچه اولم ساکت شد ولی دل دل میزد مامانمم اومده میگه تو تا لنگ ظهر میخوابی در صورتی که من از ۷ صبح بیدار بودم بچه ی اولم ۷ صبح بیدار شده میگه بریم بیرون گریه جیغ و داد اونو به بدبختی خوابوندم بچه دومم بیدار شده شیر میخواست و بازی با اونم تا ساعت ۱۱ نیم درگیر بودم نرسیدم برنج خیس کنم ناهار بزارم ساعت نزدیک ۱۲ من تازه گوشتمو گذاشتم بپزه برنج خیس کردم در واقع ناهارم شد شام🤦‍♀️

مشکلی با کارهای خونم و غذا پختن ندارم ولی کنترل بچه اولم و گریه هاش واقعا عاصیم کرده نمیدونم چیکار کنم هر ترفندی میزنم سرش گرم بشه فایده نداره فقط دهنش بازه گریه میکنه🤦‍♀️😭

منم همین🥲گاهی همسرم از شیف میاد هردوتارو بهش میسپارم ومیرم رو‌تخت اتاق تنهایی میخابم تا یکم اروم بشم
دختر منم یه سره گریه میکنه و اذیت میشم چهارشنبه بردمش مشاوره🤦🏻‍♀️

باهاش بازی کن تا میتونی تو صحبت هات اروم باش و از کلمه هایی مثل نه یا مثل الان نمیتونم استفاده نکن. وقتی بچه ی کوچیکتو ناز میدی بگو مثلا چقدر مثل داداشی یا مثل اجی ،بچه خوبی هستی . یا مثلا با بچه برو پیش بچه ی اولت بگو (نمیدونم بچه ی اولتون دختر یا پسر) داداشی میای بازی . تو یه سری کار ها ازش کمک بگیر . متوجه بشه که تو حواست بهش هست .یا بهش کمک کن . بهش بگو مثلا برات نمگیر بچه رو یا پوشک بیار. اینجوری هم علاقش به بچه بیشتر میشه هم .از حسادتش کم میشه . میدوم کار داری و میدونم که عوایل واقعا سخته ولی تو یه مادر محکم و صبور هستی . یکم بیشتر تحمل کن به حرف دیگران توجه نکن . با بچه ی اولت زیاد حرف بزن .حتی تو کار های مسخره و پیش پا افتاده نظرشو بخواه . مثلا بگو بنظرت اول سفره بزارم یا ظرف بیارم . درسته سنش کمه ولی خیلی عالی متوجه ی همه چی میشه

بچه ی اولت چند سالش

خیلی سخته واقعا بچه پشت هم
من بچه اولم ۸سالشه
ولی خوبه که باهم بزرگ میشن و هم بازی همن،خدا کمکت کنه،سعی کن آروم باشی گناه داره بچه اولتم اونم توجه میخاد هنوز کوچیکه

خدا کمکت کنه🥲

منی ک دخترم امسال کلاس اول میره و بچم اوایل مهر بدنیا میاد🥲🥲دوتاش باهم قاطی میشه نمیدونم چیکارکنم

منم مثل تو با ملی بدبختی زردی پسرمم نمیاد پاین همش زیر دستگاه از وقتی به دنیا امد ولی مادر شوهرم واسم غذا درست میکنه خیلی سخته بعد که میخوای بخوابی فک میکنی خیلی بی مسولیتی که چرا سر این بچه داد زدم خیلی سخته واقعا من درکت میکنم

بچه اول بیشتر حواست بهش باشه اون دومی که شیر میخوره چیزی نمیفهمه ...باید با برنامه کار کنی سخته ...کسی نیست بزاری پیشش

منم همینم اون خوابه این بیداره این بیداره اون میخابع کلا خودم شیفتم ۲۴ساعته شده نمیشه هیچکدومو‌ول کنم ب آمون خدا

فدات شم با جیغ زدن خودت چیزی درست نمیشه جز اینکه بچه بزرگت چون بزرگتره ترس میره تو وجودش بعدشم اول باید فکرشو میکردی خودتو میسنجدی ببینی میتانی دوتا بچه کوچیک باهم بزرگ کنی یا نع

بچه اولت چندسالشه. ببین من بچم یک سال و۴ ماهشه چندروزه سرماخورده زندگیم شده جهنم. خودمم نزدیک به زایمانم هست وفشارخیلی رومه ۴ روزه روزی هزار بار میشینم وپامیشم شکمم از فشار وخستگی داره پاره میشه همش میگم نکنه اتفاقی افتاده خدایا😭خدایاکمکم کن دست تنهام مادر ندارم خاهرم ندارم شوهرمم راه دور سرکاره

آخی عزیزم
خداقوت
واقعا سخته میدونم
منم ششرایطم همینه‌.
بچه اولت چندسالشه؟
من تو ذهنمه نزدیک زایمانم شد غذا زیاد بپزم بقیشو فریز کنم
برامواقعی که بعدزایمان تایم پخت و پزندارم.