۱۳ پاسخ

بنظر من عوارض این بی حسیا هم به مهارت دکتری ک تزریق میکنه هم بدن تا بدن بستگی داره منم نه کمردرد گرفتم ن سردرد ولی لرزش بسیااااار شدیدی داشتم

فقط و فقط راهش دوغ بود
باید دوغ میخوردی
من دوتا چهارلیتری خوردم دقیقامثل تو شده بودم وقتی اومده بودم خونه از بیمارستان
فقط دوغ نجاتم داد درحد مرگ می رفتم از سردرد و گردن درد

من تو ریکاوری فقط لرزش داشتم دوتا پتو واسم اوردن حس سرما داشتم بهم گفتن زیرسرت بالشت نباشه اب وغذا نخوری خداروشکر سردردنداشتم

باید بعد عمل تا چند ساعت بالش زیر سرو گردن نباشه تا سر در نگیری، من سر درد نداشتم ولی چنان لرزی گرفته بودم که واسم پتوی اضافی هم دادن همش میگفتم سردمه دارم میلرزم یعنی دندون به هم میخورد از لرز

و اینکه باید مایعات زیاد خورد تا مواد بیهوشی از بدن خارج بشه

عزیزم ماما همراه به من گفت نباید سرم رو رو بالش بزارم....بعد رایمان تا دو روز نباید سر رو بالش باشه

منم تا چند روز سر درد داشتم تو ریکاوری هم لرزش داشتم که پتو کشیدن رو بدنم

من ارزش نداشتم اما سردرد داشتم چون سرمو خیلی تکون دادم زایمان اولم تکون ندادم سردرد نشدم اما دومی زیاد تکون دادم

وای منم احساس خفگی وسردردچون بعد عمل میگن نباید سر تکون میداد یم

سردرد اصلانداشتم،امالرزش تو ریکاوری داشتم پتواوردن واسم

تحمل درد و واکنش بدن هرفردی متفاوته ولی بله نظریه کلی اینکه چندساعت اول بعده بی حسی سرتو تکون ندی زیاد حرف نزنی تا داروی بی حسی ک زدن بجای اینکه پخش بشه با تکونای تو از بدنت خارج بشه

سالاد رو زدی؟😊

بدن هرکسی متفاوته و نسبت به داروی بیهوشی یا بی حسی یجور جواب میده یکی سردرد میگبره یکی دگ نه علت خاصی نداره عزیزم

سوال های مرتبط

مامان امیرعلی😍 مامان امیرعلی😍 ۱ سالگی
مامانا سلام
اومدم تجربه از شیر گرفتن پسرمو باهاتون به اشتراک بذارم بلکه به درد کسی بخوره چون خودم خیلی از این مرحله وحشت داشتم
۲۱ ماهگی از شیر گرفتم چون دائم وصل من بود و اصلا غذا نمی‌خورد بعدم چون باید از اول مهر برم سرکار مطمئن بودم اگر تا ۲ سالگی اش که آذر میشه بخواد شیر بخوره اونجوری خیلی براش سخت تر میشه چون پیشش نیستم ولعش بیشتره
من به روش تدریجی ۴ در ۴ گرفتم
اینم بگم چون پسرم بسیار نق نقو و وابسته به شیر بود این روش خیلی خوب بود . اگر یهویی میگرفتم ازشیر مطمئنم خیلی عصبی میشد
صبح که از خواب پاشد دنبال سینه بود که دوباره بخوابه ولی هب بهش ندادم تا ظهر بعد به تدریج از ظهر تا عصر بعد عصر تا شب بعدم دیگه کامل ندادم
(از یکسالگی به بعد شیر شب نخورد)
وقتی می امد سراغم با بازی سرشو گرم کردم اصلا هم دراز نمی‌کشیدم یا نمینشستم که نیاد سراغ شیر
وقتی هم میامد دنبال شیر، میگفتم لالاکرده الان نمتونی بخوری
چسب ۵ سانتی هم زدم روش که اگر دید بفهمه تغییر کرده
(با توجه بهنظر روانشناسا نباید تلخک زد یا سینه را وحشتناک کرد چون منبع ارامش بچه بوده و بهش حس عذاب وجدان میده که چون من اینو خوردم اینطور شده)
البته که هرکس بچه اش را بهتر میشناسه و نمیشه کامل مطابق نظر روانشناسا پیش رفت بخصوص امثال من که بچه شیطون و نق نقو دارن
الان با خوابوندنش درگیرم که هنوز عادت نکرده بدون شیر بخوابه
مامان سید علی مامان سید علی ۲ سالگی
مامانا دلم طاقت نیاورد گفتم بگم قبل گفتنش بگم که اصلا شرایطش دست خودم نبوده
از سر کار اومدم میخواستم بچه رو تعویض کنم دیدم نم زده خودم هم به شدت دستشویی لازم بودم شدید گفتم باشه میبرمش تو توالت چون بزرگه توالتمون اون طرف اون مشغول بشه منم دستشویی منم راحت خونه ما شوفاژه لامصب خبر نداشتم فشار آب گرم رادیاتور پایین اومده و آب گرم نداریم وگرنه نمیبردمش اوباش خوب بود آب گرم بود بعدش میخواستم بیارمش بیرون آب گرم نبود میخواستم برم پم پ رو بزنم تنها بودم وپسرم هم تنها بود گریه میکرد میترسید ناچار شدم گفتم سریع با آب سرد میشورنش میارم بیرون خودمم با آب سرد مجبوراشستم اومدم حوله پیچش کردم قبلش می‌لرزید وای پیچوندمش گرم شد آروم شد خلاصه لباساش رو پوشوندم بعد اومدم شربت پلاژین یه سه سی سی بهش دادم که سرماخورده نشه حالش بد بشه دیگه گفتم اگه چیز دیگه ای میدونید راهنمایی کنید از اونجا همش جوش میزنم الان زیر پتوش کردم بهش شیر دادم خوابیده