یه عالمه دوست پیدا کردم که مامانن بچه هامون تقریبا همسن ولی فقط شماره همو گرفتیم تموم .چندباری با دو سه تاشون رفتم پارک ولی هر بار بچه ها مشکل پیدا کردن، مثلا یکیشون دو تا دختر داشت دختر بزرگش بل دختر من بازی میکرد با خواعر خودش بازی نمیکرد هی دخترشو دعوا میکرد که چرا با خواهرت بازی نمیکنی یا سر خوراکی خوردن میگفت هرچیزی میاری برا بچه ها منم بخر دعواشون نشه،یکی دیگشون مثلا وسواس داشت هی دست بچشو الکل میزد پارک ...... اصلا ذنگار کسی که جفت خودم باشه پیدا نمیکنم تنهام......

منم مثل توکسیوپیدانمیکنم جوربشیم

دقیقا منم دوست دارم یکی باشه که خیلی باهم راحت باشیم رفت وامدنداشته باشیم ولی نمیدونم چرا هرکی دورمه بدرد نمیخوره هرچقدمن خوبی میکنم اونابدی میکنن ازدسته خودم ناراحتم که چرادستم نمک نداره حتی واسه خانواده خودمم

من بخاطر این چیزا غریبه رو دوست ندارم مثلا شوهرم گفت دوست پیدا کن با کسی دوست شدم چند بار بچه مریضش آورد خونم بچه م مریض ‌کرد رهش گفتم از بچه ت گرفته ناراحت شد 😐

نمیدونم چطور میتونی به راحتی دوست پیدا کنی
من به همه بی اعتمادم ذات ادما خیلی بد شده

کجایی عزیزم

کجا میشینی بیا با خودم دوست شو ،پااایه 😂😂