اونروز یکی از دوستام کامنت گذاشته بود باید لیام یه روز بیاد خونه ما ببینم تو کم تحملی یا چیه🤔
من با قاطعیت تمام میگم هرکی جای من باشه کفر هم میگه
اما من خم به ابرو نمیارم
هرروز باهاش بازی میکنم
بخاطرش کلی دخترعمو پسرعمو میارم خونه که خونه هم منفجر شد به درک فقط بهش خوش بگزره
وقت وعده هاش قشنگ دیسگ کردنم میگیره باید مسکن بخورم
وقت خوابش یه ساعتی رو پام تابش میدم
میبرمش بیرون با ماشین یه کم خونه مادرم یا پایین تو حیات
عصرا حتما پارک یا خانه بازی میبرم
برمیگردیم باهاش بازی میکنم تو بالکن یا راه پله
شب که باباش میاد حتما میبریمش بیرون و اگه من سرنشین باشم حتما بغل من میشینه و باید دستم دور کمرش باشه
و شبا رو پام میخوابه رو تخت ما با من و باباشم پذیزایی میخوابه
اما من هیچوقت نه فحشش دادم نه زدمش نه بهش گفتم که خستم کرده و ازش ناراضیم و دوس دارم مستقل باشه
اما خب گاهی میام اینجا حرفامو میزنم چون هم دوس دارم مغزم خالی بشه هم شما منو نمیشناسین و قضاوتم نمیکنین و میدونم حرفام تاثیری رو رفتارتون نسبت به بچم نداره .
روشم درست باشه یا غلط،ولی اینو قبول کردم که سرشت بچه منم اذیت کن و وابستس منکه آدم بزرگم باید کنارش باشم و درکش کنم تا آرامش داشته باشه.
و خیلی جاها اگه کاره خطایی کرد و یا یه کلمه بی ادبی رو گفت واکنش نشون دادم و همیشه سعی کردم آموزش و تربیتش بنحو عالی باشه
اما اینکه بخوام شخصیت و ذاتشو تغییر بدم راستش تلاش نکردم و بیشتر کنارش هم بودم که من اذیت بشم ولی لیام استرس یا عذاب وجدان نداشته باشه.

۹ پاسخ

درسته بچه ها باهم فرق دارن ولی بنظرم شما باتوجه بیش ازاندازه داری این بچه رو بیشتر وابسته میکنی وهم خودت اذیت میشی وهم این بچه

دقیقا این کامنت رو دیدم و یادمه 🫣 همین که همه تلاشت رو میکنی که آسیب نبینه یعنی داری صد خودتو میذاری دمت گرم❤️❤️

خیلی خوبه که تا الان فحش ندادی و نزدیش یعنی عالیه .....بقیشو نمی‌دونم.......

عزیزم همه بچه ها همینن و همه مادرها بهترینشون رو برای بچه هاشون میزارن. من پسرم انقدر ب من وابسته است ک من نباشم هیج جا نمیره حتی با همون دختر عمو و پسر عمو ها هم بازی نمیکنه فقط با من بازی میکنه. جای من باشی چی میگی پس؟؟؟ شما مشکلت اینه ک ایده آل گرا هستید و قدیم یادمه همش از بچه اتون ایراد می‌گرفتید اینکه ب این درک رسیدید ک بچه تون نرماله خیلی خوبه

خدایی این همه براش وقت میذازی چطوری به کارهای خونه میرسی...من موقع آشپزی اگه دخترم تو دست و پا باشه اعصابم بهم میریزه ماشالله خوب حوصله داری

من همیشه بهت گفتم لیام جز بچه های پر نیازه و فقط صبوری تو که آینده بچه ات و با روان سالم تضمین میکنه درک این موضوع واسه خیلی ها که بچه اذیت کنی ندارن سخته من خودم بچم اذیت های بچگی داره ولی یک هزارم لیام سه روز شش بیدارشد قشنگ پرپر شدم
شاید اون دوست هم منظوری نداشته میخواسته بگه این حجم از تحمل چجوریه

افرین به تو مادر نمونه من نمی‌دونم چرا بعضیا اینقدر شعور ندارن که یه مادر هم انسانه قرار نیست بچه اونا ارومه همه بچها اروم باشن

من بعنوان رفیقت میگم واقعا مادر خوبی هستی من خودم اصن صبر زیادی ندارم یکی برع رو مغزم رد میدم امیر تازگی خیلی بد اخلاق شده کار خطرناک میکنع و من تحمل ندارم دعوا میکنم و اونم تازگی سر همین رفتار ها وابستگیش بمن‌کم شده جوری ک من اگ‌ چن ساعت نباشم یادم نمیکنه چون دعواش کردم نمیدونم دست خودم نیس خیلی اذیت میکنه بخدا از دیوار راست میرع بالا

بخدا فریبا جان تو خیلی خیلی صبوری ماشاالله، جون عرفانم شعار نیس، درسته عرفان خیلی منو اذیت کرده ولی با لیام ک مقایسه میکنم نصف اذیت های لیامو نداره، خیلی خوب باهاش کنار میای، متاسفانه من داد میزنم، فوشش میدم، گاهی خیلی روانیم کنه هم میزنمش میدونم اشتباهه ولی طاقتم نسبت بهت کمه، البته ک خیلیاااا میگن قربون طاقتت چجوری تحملش میکنی
بنظرم تو کم طاقت نیستی براشم کم نذاشتی، فقــط ب عنوان ی خواهر میگم بچه ها عادت میکنن به ی سری رفتارا، شاید یکم اذیت بشی ولی سعی کن ب جون بخری و دیگه نزاری سر پات، یا یکم گشنه بشه شایدم غذا سفره خورد، یا گاهی هم ک نق میزنه توجه نکنی، تو داری تمووووم وجودت رو وقف بچت میکنی به اسم مادر بودن در حالی که این عادت هاش غلطه اگه یکم دلت کمتر مهربون باشه بهش یکم سخت بگیری درست میشه گلم💋

سوال های مرتبط

مامان آوین❤ مامان آوین❤ ۳ سالگی
سلام مامان..
یمدته خیلی حال روحیم بده اوضاعم اصلا خوب نیست...این وسط لجبازی های آوین واقعا اذیت کننده شده..از خوابش که بخوام بگم یا ظهر می‌خوابه شب دیر می‌خوابه.. یا ظهر نمیخوابه از چهار و پنج غروب شروع میکنه به گریه تت‌ شب ده که بخوابه..خیلی گریه میکنه بزور گریش وایمیسته اشک میریزه چجوری خیلی حس درماندگی دارم حس میکنم اصلا بلد نیستم با چالش هاش کنار بیام خیلی اذیتم
آوین عاشق کرمانشاهه چون اونجا همه کل روز باهاش بازی میکنن..از خونه خودمون خیلی خوشش نمیاد😭😭😭نمیدونم براش تکراری میشه یا چی نمیدونم ..حتی بگی بریم خونه فلان دوستت یا از دوستای خودم کل روز رو میپرسه کی میریم کجا میریم انگار ارزوشه از خونه بزنه بیرون خونه خودمون نباشه و این برای من خیلی سنگینه😭
آبرنگ براش میارم آرد میارم خمیر بازی می‌کنیم میفرستم حموم آب بازی کنه کارهای خونه رو با همکاریش انجام میدم ادویه غذاروبزنه فلان..کل روز سعب میکنم بهش تو جه کنم از سر از خونه فراریه ..خب من چیکار میتونم بکنم..نمیشه که زندگیمو ول کنم برم کرمانشاه..نمیتونمم کل روز باهاش بازی کنم اصلا حوصلم نمی‌کشه از طرفی کلی کار داره خونه آدم غذاس لباسه فلان..خودش و باباش اصلا رعایت نمیکنن یچیزی میخورن کامل و فرش رو کثیف میکنن نمیشه که جمع نکنم میشه؟؟؟
خیلی خستم...بیشترم خستگی تو جونم میمونه چون رابطش لا من و باباش بهم خورده صمیمی نیستیم خونه‌مون رو دوست نداره انگار نمیدونم چیکار کنم..
خونه بازی میبرم کنم. دریا پارک تقریبا هر روز بیرونه..با دوستاش میبرم بیرون نمیدونم سعی میکنم مادر خوبی باشم ولی بک درصد هم حس موفقیت ندارم..داغونم بخدا حالم اصلا خوب نیست..غذا آماده میکنم میزارم جلوش..دستاشو میزاره رو هم نمیخوره
مامان مهراد مامان مهراد ۳ سالگی
مامانا سلام. دلم برای گهواره تنگ شده بود گفتم یه عرض سلامی کنم. چطورید؟ خوبید همگی؟ چه خبرا؟؟
از فردا باید برگردیم به تنظیمات کارخونه. من که اصلا آمادگیشو ندارم دوباره هرروز درگیر بهانه گیری های بچه باشم. پسرم دائم دست آدم رو میگیره و بلند می‌کنه و یه چیزی میخواد. جدیدا هم اگه چیزی بهش ندیدم پاشو می‌زنه زمین یا گریه میکنه یا ما رو میزنه. این رفتارش خیلی زیاد شده. جایی هم که میریم با دختر خواهرشوهرم نمی‌سازه و هی میره سراغش یه انگولکی میکنه و اونم صداش درمیاد.
خلاصه اصلا حوصله این کاراشو ندارم و دیگه نمیدونم چطور میشه این موضوع رو حل کرد. شما هیچوقت با مشاور یا روانشناس مشورت کردین؟ من قبلا که صحبت کردم میگفت وقتی بچه به حرف بیاد این رفتاراش کم میشه و می‌گفت باید باهاش بازی کنی و زیاد باهاش حرف بزنی.
توی این ایام ماه رمضون و تعطیلات خیلیی کم باهاش بازی کردم شاید به خاطر اون باشه. نمیدونم!
چقدر وقتی کوچیک بودن راحت‌تر بود. حداقل دوسه بار تو روز می‌خوابیدن یه نفسی می‌کشیدیم.
خلاصه بهتون بگم که نمیدونم چطوری باید سختی بچه داری رو کم کرد. واقعا هر روزش پر از چالش های فراوونه.
مامان مهربون مامان مهربون ۳ سالگی
سلام خانما
روزتون بخیر
پسرم دو سه هفتست بینهایت اذیت میکنه . همش در حال زدن من
در صورتی که خیلی آرووم باهاش حرف میزنم و به خاطر قلبشم خیلی لطیف باهاش برخورد میکنم
ولی هر جور میگم اصلا گوش نمید. اصلا نمیتونم بشینم ،یا داده موهامو از ریشه درمیاره و میکشه و میبره
بخدا خیلی تحمل میکنم خودمو میزنم به اون راه. تمام فرش هر روز موهای منو. یا با هر میرسه میزنه تو صورتم و سرم .
من بینیم خیلی سال پیش عمل کردم ،با هر چیز خشکی مثل برس ،اسباب بازی میکوبه تو صورتم ،چنگ میندازه
میره عقب میاد خودشون پرت میکنه تو صورتم . دیگه از دستش دیونه شدم. واقعا کشش ندارم . از صبح شروع میکنه تا شب . یذره استراحت ندارم بخدا . .با پدرش هم انجام میده ولی کمتر
من اونقدر بخدا تحمل میکنم ولی چون شبانه روز استراحت ندارم بخدا کم میارم. دیروز زدم رو دستش. اصلا براش مهم نبود . نمیخوام بزنمش که پرو بشه. ولی با اینکه میدونم کارم درست نیست و همیشه بهش میگم من همیشه کنارتم بهش گفتم ادامه بدی ترکت میکنم . یه روز پا میشی میبینی رفتم. تو رو خدا نیاید بگید اینجوری اونجوری .خودم میدونم کارم یده ،ولی آخه چرا باید این بچه اینجوری کنه ؟ دلیلش چیه
اونقدر منو اذیت میکنه یعنی یکی میاد اونقدر کلافه میشه . فقط داره منو میزنه و ور میره و مو میکشه. آخه چرا، ؟ اونقدر برلش وقت میزارم قصه بگم کتاب بخونم همه چی رو نوصیح بدم بازی فکری کنم
بخدا شب تا صبح صد بار بیدار میشه ، نه روز دارم نه شب
بنظرتون رفتارش برای چیه؟
منو راهنمایی کنید خواهرانه
مامان گندم🌾 مامان گندم🌾 ۳ سالگی
مامان یزدان مامان یزدان ۳ سالگی
سلام مامان ها عزیز پسر من تقریبا ۳ سالشه و من بهش یی بازی رو یادش میدم ک با خودش بازی کنه ولی متاسفانه اصلا نمیتونه با خودش مشغول باشه همش دنبال من و حتی میبرمش پارک با اینکه بلد دوچرخه سواری اصلا نمیخاد برونه میخاد من کلا کنترش باشم و کل توجم ب اون باشه همین ک توجهمو میکشم بازی نمیکنه تو خونه هم من اشپزی میکنم یا گریه میکنه یا وسایل اشپزخونه رو خراب میکنه از لجش منم اعصبی میشم تو بیرونم یکی رو میبنه دیگه فکرش کاملا میره سمت اون و بعضی وقتا وقتی یی نفر ک زیاد ندیده یکم باهاش حرف میزنه اگ بره یا کلی گریه میکنه پش سرش ک منم میرم و یا میره و باهم دعوا میکنیم وقتی جایی میرین میخاد لباس بپوش کلی اذیت میکنه من و بعد پوشیدن هم کلا نمیخاد بیاد وقتی هم بهش توجه نمیشه کلا لج میکنه یا میپره سر و صورتمون یا کارهای ک گفتیم نکن میکنه یا میزنه میشکنه هرکاری میخام بکنم خستم میکنه و یا پشیمونم میکنه ۳ سالشه هنوز یبار م ارایشگاه نرفته چون میگه از موزر میترسم حموم رفتنی جیغ داد نمیزاره اصل بدنشو بشورم اصلا متوجه نیست ک وقتی میره بیرون وسط خیابون نره کاراش دیونم کرده منم خیلی خسته میشم و سرش عصبی میشم وپدرش میگم ک بریم روانشناس من برم یا بچه میگه ن و ناراحت و نگران خاطرات ک باهاش میسازم هستم لطفا اگ کسی اگاهی داره راهنمایی داره ب خاطر بچم ک روحیش خراب نشه راهنمایم کنه ممنونم