۲۵ پاسخ

منم همین الان زدم به من میگه قمقه آب بده خالی کنم رو بدنم بعد میزنم شوهرم میگه چرا زدی بچس گفتم توام حرف بزنی توام میزنم ✌️✌️✌️😐😐😐😂😂

بهتر بود بزور بغلش میکردی میبردیش نه ک بزنیش کوچیکه بخاطر سنشه میخاد ثابت کنه مستقله نیاز ب استقلال داره لجبازیش چیز غیرطبیعی نیس ک قاطع باید برخورد کرد گاهی اما نه فیزیکی چون اسیباش تو بزرگسالی نشون میده تحقیق کن جانم الان عصراگاهیه عصر حجر نیس ک.. بهتره با اگاهی این طفل معصومایی ک ب این دنیا اوردیمو بزرگ کنیم

هم خودت گناه داشتی هم بچه ولی کاش نمیزدیش با گریه بغلش میکردی میبردی فک کنم کپ کرده تا خونه هیچی نگفته🥲انتظار همچین عکس العملی رو نداشته

عزیزم امیر رضام اینطوره ولی اینطور مواقع نباید اصلا بزنی
مخصوصا تو این سن شده با گریه برش دار ببر ولی نزن

خب دیگه خودت زدی خودتم خوشحالی دیگه ما چی بگیم که تف سربالاس
😶😶😶😶

آخ عزیز م درکت میکنم من که آنقدر میزنم شوهرمم که ماشاالله انگار خوشحال میشه چقدر بدم میاد از این مرد یه زره واسه این بچه هام دلسوز نیست خاک تو سرش

دقیقن منم امروز همین کارو کردم ی لحظه جنون بهم دست داد برا اولی بار محکم زدم دستش خوب بچه جان میگفت ولم کن خودم برم حالا که ازادش گذاشتم رفت وسط خط نمیومد همه بوق بچتو بگیر

ای خدااا چن باری سر این مسعله مام دعوامون شدم پارک ب اون بزرگ میرفت فقط خیابون یبار ماشین میخاس بزنتش

وای از اعماق وجودم میفهمتت
بیزار شدم از بچ داری

وااای مثل چندشب پیش من دیگه از پا زدم زیر بغلم اینم جیغ میومدم خونه همه نگاه میکردن🤣🤣

وای منم دیروز دخترم یه سیلی بهم زد تابحال توعمرم همچین دردی حس نکردم منم برگشتم ب اون ی سیلی زدم اونم چی جلوی هزارنفرزد منو نمیدونم چرابچه ها انقد پرروشدن 😑

من وقتی سر پسرم داد میزنم اون بیشتر داد میزنه 🥲

من هرروز همین

دختر منم خیلی لجباز و همینجوری نمیزاره دستشو بگیریم حتی پشتشم نباید دست بزنیم همه شم میخواد خلاف مسیر بره و تو خیابون که ماشین باسرعت میره میخواد بره
خداروشکر یکبار تو همین گیرو داد بودیم ما میگفتیم دست بگیر اون میگفت نه همون لحظه یه ماشین باسرعت رد شد گفتم ماشین اومد دیدی ماشینو از صداش ترسیده بود
الان میگم ماشین میاد خیابون دست میگیره ولی پیاده رو و پاساژ و ... دست نمیگیره لج میکنه از یه طرف دیگه میره
شاید باورت نشه امشب بردیمش پاساژ گریه ی شدید میکرد هرکی میدید فک میکرد زدیمش
بخاطر چی بود گریه ش؟
میخواست سوار پله برقی بشه😐
از ساعت ۷ تا ۹ یکم شهربازی بازی کرد بقیه شو باشوهرم رفت رو پله برقی 🤦‍♀️😂

عزیزم انگار همین الان منو تعریف کردی از صب نق گریهههه ، بهونه الکییی هیچی نگفتم هیچی نگفتم الان اوندم بیرون یکم حالن عوض شه گف بزارین خودم برم نه دستمونو میگیره ن بغل میاد بهش دست هم بزنیم جیغ بنفش میکشه کم موتده بود موتور بزنه بهش اومدم ماشین اونقدر جیغ زدم داشتم از هوش میرفتم بخدا منم ی صبری دارم خسته شدم ،ن کمکی دارم ن تفریحی دارم این بچه هم اینجوری میکنه اه😔

عب نداره یجایی باید برخورد فیزیکی بشه😁

کاره خوبی کردی عزیز درسته بچس ولی اون خوب و بدو نمیدونه که گاهی باید عصبی شد چون پرو میشن و فردا بزرگ بشه هرکاری دلش بخواد می‌کنه و توهم نمیتونی چیزی بگی چون ترسی ازت نداره

وای منم دیروز رفتم وسایل ی چندتا رژ و لاک خریدم تا رسیدم خونه تمام رو خراب کرد.حالا شوهرم هی میگفت فداسرت خراب کن.
جراتم نکردم چیزی بگم. ولی اومده بودم خونه کارد بهم میزدی خونم در نمی اومد.
خیلی لجباز شدن بچه ها.

خیابون

وایی چجوری دلت اومد دختر منم اینجوریه تو خیابون میگه دستمم نگیرید یه خیارون نیم ساعت رو بخوایم بریم میکشه تا۲ساعت

😂😂😂عزیزم کاملا درکت میکنم وقتی آدم عصبانی میشه کنترل خودش سخته واقعا بعضی وقتا آدم اصلا روانی میشه از دست بچه🥲

باز خوبه شوهرت هیچی نگفته حرف نمیزنه😂
شوهر من از همون جا منو میبرد محضر

بعضی مواقع اینجور زدنا لازمه برابچه

خیلی درکت میکنم

اشکال ندارن بزرگ بشه یادش می‌ره
خدایی نکرده اتفاقی می‌افتاد خوب بود

سوال های مرتبط

مامان دخترام🫀 مامان دخترام🫀 ۱ سالگی
مامانا یه تجربه کامل شخصی. و بعد از بزرگ کردن دو تا بچه و ی داداش خواستم بگم .الان نیایید بگید وای اشتباهه و فلان من نمیکنم گفتم ک کاملا شخصی و دلی برای اشتها کوچولوهاتون.
من بچه هام ی مدت خیلی بد قلقی کردن برای خوردن .هزار تا راه رفتم شربت و دکتر و سرگرم کردن وووو
ولی یکیش واقعا جواب داد چون فهمیدم بی اشتها نیستن فقط لج میکنن نمیخورن.
شروع کردم ب تشویق کردن .مثلا گفتم مامان جون بخور اگه مثلا دو روز کامل بخوری فرشته مهربونم ی کادو برات میاره .
اونم ذوق کرد و خورد خیلی ام خورد با اشتیاق بخاطر اون کادو .
منم ی کادو کوچولو چیزی ک خیلی دوست داشت یا خوراکی یا وسیله براش خریدم و انگیزه شد براش .
شبا خوابشون ساعت سه شب بود لج میکرد از بیخوابی
میگفتم بخوابی. جایزت اینه میریم پارک و خونه مامان جون کم کم خوابشون تنظیم شد روی ده شب .
واقعا جوابه این روش دیگ ن من اذیت میشم ن خودشون رشتشونم عالیییی شده بهتر از هر شربت و مولتی ویتامین .

در آخرم بگم. تجربه شخصی بود گفتم شاید بدرد خیلیا خورد بدون جبهه گرفتن🙂😘😉
مامان پسرم❤ مامان پسرم❤ ۱ سالگی
مامان ملوسک مامان ملوسک ۱ سالگی
درددل🫂🫂 امروز برام روز خسته کننده ای بود ، تموم تنم درد می‌کنه ی عالمه خستگی تو وجودمه صبح ساعت هشت بیدارشدم ک شوهرم ی عالمه غر و فحش داد که چرااا صبحانه م آماده نیست. ول کرد رفت .... بعدم بچهام همون موقع بیدارشدن ...بماند که دخترم چقدر غر میزد پسرم از اون بدتر. تند تند کارام کردم. رفتم سرکوچه خرید تا رسیدم خونه دیدم عه یادم رفته شعله گاز خاموش کنم دسته قابلمه آب شده هواسم نبود دستم بهش چسبید،باز دخترم پسرعمو زدن ساعت ،۱۱,شوهرم گفت بریم بانک ...آماده شدم رفتم از ساعت ۱۱دخترم بغلم بود تا ۱,ب شوهرم گفتم بگیریش گفت من دستم درد می‌کنه. یک نیم اومدیم ناهار خوردیم شوهرم رفت اتاق در قفل کرد مزاحمم خابم نشید. چون دخترم بانک خابش برده بود تا رسیدم خونه بیدارشد دیگه نخابیذ از ساعت یک نیم تمیز کردم تا پنج. آقا تازه از اتاق اومد بیرون. بعدم کفتر بعدم پوشید رفت منم شام پختم. دخترم پسرم لج بردمشون پیاده روی باز ظرف شستم ....باز لج بردمشون حموم باز لج بردمشون تو کوچه. الان باز لج. میوه ..... تموم بدنم درد می‌کنه. کاش کسی درک کنه