۵ پاسخ

فرشامم اول ابان میوم قالیشویی ..
ملافه و روتختی اینارو میشورم ..پتوهامو یه ماه پیش دادم بیرون شستن البته چون کسی نمیادخونمون تمیزن دوتا پتو خودمون دارم بشورم میدم بیرون از تخت دختر و تخت خودمون ..

عزیزم از الان شروع کن من زایمان ابان از وسطا مهر شروع میکنم منم غریبم اینجا هرسال خونه تکونی خودم تنهام و اینجوری شروع میکنم ..
اول ی روز اتاق خودمون گرد گیری و تمیزکاری تخت با کمک شوهرم جابجا میکنم زیرشو جارو میزنم تموم ک شد میرم ی روز دیگه سراغ اتاق دخترم اونم تمیز میکنم گردگیری و هرکاری ک لازم بعد یه روز میام سراغ حال اینم گرد گیری میکنم سقفارو جارو میکنم مبالارو تمیزمیکنم یا میگم‌ مبلشویی بیاد خونه بشوره بعد میرم سراغ آشپزخونه اونم روزی ۳و۴ تا کابینت تمیزمیکنم بعدم یخچال و گاز لباسشویی میکشم‌ جلو ک کلا کف اشپزخونرو میشورم دست اخر دستشویی و حمام و پارکینگ کارا سنگینم با کمک شوهرم انجام میدم ..

عزیزم از همین الآن شروع کن زیادم بخودت فشار نیار نکنه کیسه آبت پاره بشه هرروز یه قسمت از اتاق یا کمد یا آشپزخونه رو تمیز کن

ب نظرم از الان شروع کن روزی ۲ . ۳ ساعت زیاد هم ب خودت فشار نیار
من اخرای مهر یا اواسط ابان زایمانمه ولی از الان کم کم شروع کردم دارم تمیز میکنم واس شنبه یکشنبه باید تموم کنم چون مامانم اینا قراره سیسمونی بیارن

ببین روزانه ی جا رو تمیز کن مثلا روزی ۲ تا کابینت آشپزخانه . یا روزی ۲ تا کشو لباس . ی روز برا گردگیری . ی روز برا تمیز کردن یخچال . ی روز برا تمیز کردن آشپزخانه مثل گاز و سرامیک و سینک و اینا . ی روز هم برا جارو کشی . ی روز برا تمیز کردن لحاف و تخت و اینا . ی روزم کشو ها رو مرتب کن . ی روز بزار برا پر کردن یخچال .

سوال های مرتبط

مامان پناه👼🏻🩷 مامان پناه👼🏻🩷 ۱ ماهگی
#تجربه شیرین و سخت زایمان طبیعی من...پارت دوم...
تا یه ذره ناله میکردم دستگاه رو روشن میکردن و من گیج میوفتادم رو تخت از شدت سرگیجه بالا آوردم و دستگاه رو تمیز کردن دوباره بهم دادن بعد دیدم دیگ درد ندارم و فقط دارم زور میزنم با اینکه دهانه رحمم نزدیک.۶.۵سانت بیشتر نبود گفتن چون بچه تو لگن داره بهش فشار میاد...
با هر۲.۳بار زور زدنم بالا میوردم و مرتب جامو عوض میکردن اینقد فشار زیاد و دهانه رحمی که باز نمیشد بهم فشار آورد ک کلی مجبور بودم وسط درد و فشار معاینه تحریکی بشم و انگار رودم چنگ میخورد تا بالاخره ۹سانت شدم و با برش و قیچی افتادن ب جونم و پارم کردن...بعد ک اینقدر زور زدم ک نمیشه حتی تصورش کنم و براتون تایپ کنم ولی باز من یکی دو سانت دیگ جا داشتم و نمیومد بیرون و انگار بچه داشت خفه میشد...با همون زخم و پارگی باز شروع کردن معاینه کردم ک اون لحظه احساس کردم دارم میمیرم...با چنتا زور ک انگار جونم داشت باهاش بیرون می‌رفت بچه ب دنیا اومد بعد ک حس کردم راحت شدم شروع کردن ب درآوردن جفت ک از خود بچه سخت تر بود جفتم چسبیده بود و در نمیومد بعد جفت هم درد معاینه و تمیز شدن و فشار دادن شکم بعدش واسه دفع خون کثیف و گاز هایی بهداشتی ک میکردن داخل واژن تا تمیز کنن بعد از اون همه درد بخیه هااا هنوز بعد از دو سه روز نمیتونم از سر جام بلند شم ...
ولی با این همه سختی باز خداروشکررررررررر میکنم و حاضرم هزار بار اون روزا تکرار بشه چون الان یه دختر ناناس دارم ک عاشقشممممم🥲❤️‍🩹
مامان دنیا کوچولو مامان دنیا کوچولو ۴ ماهگی