مامانا بیاین یکم درباره عادت های غذایی حنا از ۱۵ ماهگی تا الان بگم که چیشد خوب شد
من از ۱۵ ماهگی که حنا ویروس گرفت تا ۱۸ ماهگی با گوشی بهش غذا دادم خیلی خوب هم‌میخورد رفته رفته وضع بدتر شد لجباز شد یه دنده شد که نکم براتون🤨
بعداز واکسن تا سه هفته اشتهاش صفر شده بود داغون یه بار رفتم خونه مامانم اینا زدمش انقدر اعصابم داغون بود مامانم گفت گ...ه خوری اضافه میکنی دیگه نمیخواد ولش کن
رفت تو حیاط بازی کنه مامانم نون دستش گرفت خورد این بچه اومد ازش گرفت دو روز بود هیچی نخورده بود هی نون سنگک مامانم دستش بود این هی گرفت خورد مامانم برنج اورد این بچه خورد تازه اونجا من قلق بچمو فهمیدم
آقا الان نمیخوره؟؟؟به یه ورم که نمیخوره😶به تخمدانم که نمیخوره🤐
بهش میگم بیا بخور بعد برو بازی کن بچه من که حرفمو میفهمه
ناگفته نماند اشتها اورم خریده بودم به درد هیچی نمیخورد
خلاصه تا امروز که در خدمت شما هستم حنا مثل چی میخوره شوهرم میگه تین بچه سوراخ شده
چون قلقش دستم اومده صبحانه که بلند میشه سیب زمینی یا تخم مرغ یا لوبیا و عدسی با نون تیلیت شده مبدم میخوره بعدش موز بعدش آبمیوه چندتا پسته تا نهار نهارش ۶ ۷ تا قاشق غذا خوری برنج و خورشت و ۳ قاشقم ماست عصرونه یه چیز تکمیل مثل سیب زمینی و کیک مامان پز میدم میرسه شام با باباش میخوره من ساعت ۹ هم شام میدم بعدشم میگه نون بده خوراکی بده کلا در گردشه برای خوردن
حالاپیشنهاد من چیه برای شماها مثلا حنا راه میرفت دستشو میگرفتم میگفتم اینو بخور برو میخورد میرفت این روش هنوز تو مهمونی ها با منه ولی انقدر خوب شده که تو خونه خودش بدو بدو میاد برای غذا😋
از روش های بازی استفاده کنید
بخور اینو بریم هامو ببینیم
بخور اینو برو بعل بابا و........

تصویر
۸ پاسخ

واای نگو😅😅

ببین پسر من اصلا با شرط و شروط حالیش نمیشه
یعنی هرچی بگم بخور بریم پارک بریم حموم هیج فایده ای نداره
خودشم بخاد بخوره خیلی کم میخوره یعنی زود خسته میشه
مجبورم خودم به زور گوشی بهش بدم

منم تو صبحونه موندم کون اصلا پنیر و تخم مرغ و فرنی این چیزا نمیخوره مثلا عدسی بیشتر دوسدارع

دحترمن بااین روش لبنمیزنه همه راه هارورفتم دیگه کم اوردم

ماشاالله نوش جونش❤️
اخه من این روش امتحان کردم ولی پسرم ترجیح میده نخوره یا کم بخوره ولی وقتی خودم با گوشی میدم حس میکنم بیشتر میخوره

دلانای منم چن ماهه هیچی نمیخوره اینقد ک هیچی نخورده اینقد استرس دارم فقماست گوسفند و بستنی و آب آبگوشت مقحوره هرچی دگه بدم یا دهنش سفت نگه مقداره یا تفشون مقیکنه پیله هم بشم بالا میاره یعنی هیچ چیز جامد نمیخوره بغیر این۳قلم اونم در حد کم هیچق هیچق نمیخوره میشه بگین اشتها آور چی دادین؟زینک دادین؟

همشو این ظرفو میخوره حنا جون ؟

بالاخره پیروز شدی خدای خیلی سخته بچه اینطور غذا بخوره خوبه قلقش هم بدست آوردی

سوال های مرتبط

مامان قند و نبات مامان قند و نبات ۲ سالگی
سلام مامانا خوبین؟
میخوام یه درد و دل بکنم...
قلبم داره آتیش میگیره
هر لحظه در حال نفرین خودمم و از ته دل دوس دارم بمیرم تا این حس عذاب وجدان تموم شه
دخترم که به دنیا اومد من شیر خودمو بهش میدادم تا ۲ ماهگی زیاد شیرم خوب نبود ولی بعدش خودمو کلی تقویت کردم و شیرم عالی شد ، تو ۶ ماهگی دخترم ۹ کیلو بود ، من بی‌شعور نمیدونستم دخترم رفلاکس داره ، عاشق تپلی بودم همش بفکر این بودم بچم تپل باشه ، تو پایان هفت ماهگی یهو شیرمو عمدا کم کردم و هی با زور بهش غذا خوروندم و مثل احمقا نمیدونستم که شیر غذای اصلیه و همش رو غذا تاکید میکردم، این طفلیم رفلاکسش تشدید شد و چن ماه هر روز استفراغ می‌کرد و تا ۱۲ ماهگی استپ وزنی کرد و کم خونی گرفت و موهاشم ریخت ، از یه طرف شیرخشک اصلا نمی‌خورد و اینم بگم شیر خودمم تو خواب میخورد تا ۶ ماهگی ، به خاطر همین بزرگتر که می‌شد خوابش کمتر و شیر خوردنشم کمتر میشد ، البته تا ۹ ماهگی بگی نگی شیر می‌خورد و وزنش ۱۰ کیلو شده بود ، بعدش دیگه رفلاکسش تشدید شد ، من از ۱۱ ماهگی که متوجه شدم شروع کردم شیرخشک ای آر دادم حتی اونم نمی‌خورد، دیگه با یه عالمه نذر و نیاز خورد ، تا ۱۸ ماهگی روزانه کم کم ۶۰۰ ۷۰۰ سی سی بهش شیر میدادم و دوباره وزن گیریش خوب شد ، ۱۸ ماهگی ۱۳ کیلو بود ، ولی ولی طفلی بچم دیر راه افتاد ، ۱۴ ماهگی تاره اولین قدماشو گذاشت و تقریبا ۲ ماه طول کشید روان راه بره ، الان که فک میکنم بخاطر این بوده که بهش کم شیر دادم ، قلبم آتیش میگیره میخوام خودمو بکشم ، چیکار کنم ، خدااااا ، حتی الانم که اینو مینویسم دارم گریه میکنم ، همش نگرانم نکنه استخوناش ضعیف بشن ، کاش میمردم
مامان دلسا و تودلی🥰 مامان دلسا و تودلی🥰 ۲ سالگی
اولین روز از شیر گرفتن به پایان رسید😁
صبح که دیگه بیدار شد اخرین وعده ی شیرشو خورد
بهش صبحونه دادم بعدش هی نق زد که شیر میخوام سر سینم چسب برق زدم گفتم می می اوخ شده درش اوردم نگاهش کرد گفتم بیا دست بزن ببین اوخ شده دیگه رفت اون طرف نشست و باز نق نق کرد تصویری زنگ زدم مامانم یکم حرف زدیم با مامانمم دردودل کرد که می می اوخ شده بهشم نشون دادیم😀
خلاصه بهش میوه دادم خورد یه یک ساعت بعدش نهارش دادم و از خونه رفتیم بیرون خونه مادر شوهرم اونحا هم چند بار نق زد که شیر میخوام گفتم می می اوخه یکم که نق زد بعدش بهش یه خوراکی یا میوه میدادم
بهتر میشد یادش میرفت دیگه عصرش خیلی داشت بهونه میگرفت بردمش تو حمام اب بازی کرد یه نیم ساعتی سرش گرم شد اومد بیرون تا یکی دو ساعت اوکی بود باز شروع کرد ارونحا اومدیم بیرون رفتیم خونه مامانم(خونه ی مادر شوهرم و مامانم به هم نزدیکه)دیگه اونجا یکم بازی کرد بستنی خورد قبلشم بهش شام داده بودم
تا ۱۲ که اومدیم خونه اومدیم تو اتاقش یکم با اسباب بازیاش بازی کردیم دیگه گفتم بخوابیم هی می می کرد گفتم اوخه گیجه خواب بود دیدم خیلی نق میزنه توی عصاری خوریش میوه ریختم اومدیم توی تشکش یکم اونو خورد یکم زدم پشت کمرش و خدا را شکر خوابید
حالا دلسا وسط شب بیدار میشد همیشه ببینم امشب چی میشه🤦🏻‍♀️
انشالله بگذره زودتر
سینه هامم سنگین شده یه بار دوشیدمش باید برم یکم دیگه بدوشمش که سبک بشه کمی
مامان دلسا و تودلی🥰 مامان دلسا و تودلی🥰 ۲ سالگی
*روز سوم گرفتن شیر*
دیشب دلسا یه بار ساعت 3 از خواب بیدار شد بغلش کردم ابش دادم خورد یکم گریه کرد و خوابید
صبح ساعت 8 بیدار شد باز به گریه
که طبق روال باز بغل و اب
وقتی بیدار میشه بغلش میکنم میبرمش اشپزخونه بهش اب میدم میخوره میگم مامان میریم تو اتاق باز میخوایم بخوابیم برای شبا هم همینجوره فعلا که این روش جواب داده
خوابید و ساعت 10 بیدار شد به گریه
خوابش میومد ولی نمیدونم گرسنش بود یا چی
خیلی گریه کرد و می می،می می کرد
هر کاری کردم اروم نشد حدود 45 دقیقه به نق و گریه گذشت تا کم کم اروم شد گفتم مامان بیا صبحونه بخوریم براش صبحونه اوردم خورد دیگه سیر شد سرش گرم شد
بعد از نهارم رفتیم خونه مامانم تا 11 شبم اونجا بودیم این وسط چند بار بهونه گرفت یه بارش که خیلی دیگه داشت بی تابی میکرد بردمش تو پارکینگ مامانم اینا توپ بازی کردیم اروم شد
امشب عصاره خوریشو ندادم بهش نمیخوام به مکیدن موقع خواب عادت کنه
من دلسا را قبلا وقتی هنوز زیاد خوابش نمیومد میاوردمش تو رختخواب ولی الان میذارم حسابی خوابش بگیره و بیارمش
خلاصه که در کل پروژه ی سختیه
به شدت دلم برای شیر دادن و اینکه بیاد بهم بچسبه تنگ شده🥲
تا کی بچه بهونه میگیره؟چند روز طول میکشه تا یادش بره دیگه؟