بچه ها من از تجربه سزارینم میگم براتون اونای که میترسن برن سزارین اشتباه میکنن صدرصد برین خیلی خوبه🙂
من ۳۷ هفته ۴ روز بودم و دکتروم عوض کردم رفتم مطبش تا قبول کنه سزارینم تو بیمارستان دولتی قبول کنه. و من بگم که از اول بارداری فشار داشتم وآب دور جنین کمه بود و چند بار بستری شدم
خوب خلاصه رفتم مطب دکتر گف فشارت بالاس سونو گرافی اورژانسی نوشت برا آب دور جنین و آب دور جنینم کمتر شده بود و همون شب ۲۰ملیون گرفت نامه سزارین برا بیمارستان دولتی داد و من شب رفتم برا بستری و بستری شدم و صب دکتر اومد منو بردن اتاق عمل استرس داشتم دیگه منو بردن اولین چیز سوند وصل کردن که اندازه یکی دو دقیقه سوزش داشتم تموم شد بعد دکتر بلندم کرد نشستم آمپول بی حسی رو زد راستش من دردم اومد ولی خیلی کم بود هم آمپول که زدم گرم شدم قشنگ بی حس شدم اولش ترسیدم گفتم من هنوز بی حس نیستم اونا هم گفتن باشه شروع نمی‌کنیم داشتم سروم میزدم من حواسم نبود دیدم دکتر کارو شروع کردن 😂 بعد چند دقیقه احساس خفگی بهم دست داد دکتر گف داریم سرشو در میارم یه کوچولو درد داره بعد تموم شد من هیچی حس نکردم بیاین بعدی😅🤗

۳ پاسخ

والا من این روزا هرکیو اینجا میبینم داره از درد سزارینش میگه پشیمون شدم کلا 🤣 همون طبیعی با ماما همرا و بیدردی بگیرم بهتره

والا ماهم سزارین دوسداریم ولی پولشو نداریم قربونت

عزیزم دکترتون کی بود؟؟
امیر زایمان کردی؟

سوال های مرتبط

مامان Nafasm 🎀🩷 مامان Nafasm 🎀🩷 ۴ ماهگی
مامان Nelin🌈Afra🌱 مامان Nelin🌈Afra🌱 روزهای ابتدایی تولد
دخترا براتون از تجربه سزارینم بگم ♥️
من ۳شنبه شب احساس پارگی کیسه اب داشتم رفتم بیمارستان برام اسپکولوم گذاشتن تست منفی بود اونجا خیلی گفتم شما نباید منی که سزارینم رو معاینه کنید ولی ادم نبودن و نفهمیدن
من اومدم خونه درد پریودم شروع شد انقباض های شدید با حالت تهوع
و دلپیچه های شدید
تایم گرفتم کم بود
۴شنبه اماده شدم اول نوبت دکتر قلب داشتم بعدش نوبت دکتر سزارینم
رفتم با سختی پیش دکتر قلبم بعدش رفتم پیش دکتر ان اس تی گرفت انقباض ها شدید و هر ۴دقیقه بود
گفت سریع برو بیمارستان
حالا من هیچی نداشتم😁
دکتر گفت من خودم نمیام دکتر شیفت میاد
التماسش میکردم قبول نمیکرد (من قانون بیمارستان دولتی رو نمیدونستم اصلا
ساعت ۹ اومدم منو زایشگاه بستری کردن بازم منو معاینه کردن با اسپکولوم پدرمو در اوردن
بعد ۱۰ دقیقه سرم زدن و امضا و اینا گرفتن من گوشی هم نمیتونستم داشته باشم
بهم گفتن تو انقباضات کنترل میشه امشب سزارین نمیشی
من تازه خوابم برد که داد زدن شفقت حاضر شو برو اتاق عمل
بچه ها من خیلی احساس تنهایی میکردم
شوهرمم نمیتونست بیاد بعد دکترم به رزیدنتش زنگ زد گفت گوشیو به خانم شفقت بده
داد بهم من کلی گریه کردم که خانم دکتر خودت نیومدی بهم قول داده بودی
گفت نگران نباش دکتر خیلی خوبیه نترس اصلااا
تجربه سزارینم تو بیمارستان خصوصی کلا ۲۰ دقیقه بود
ولی اینجا ۱ساعت تو اتاق عمل بودم
افرا خانم با وزن ۲۷۰۰ تو ۳۶ و ۲روز به جمع ما پیوست🙈
مامان پاشا🩵 مامان پاشا🩵 روزهای ابتدایی تولد
پارت دوم#
زایمان سزارین

من نشستم رو تخت یه دکتر بیهوشی اومد که آمپول بی حسی بزنه گفت اصلا تکون نخور کل کمرمو بتادین و ضد عفونی کرد بعدش دوتا آمپول زد به کمرم که یکم درد و سوزش داشت
بعد دختره بالا سرم بود با دستش هولم داد گفت زود دراز بکش خلاصه دراز کشیدم آوردن پرده زدن جلو صورتم و دستگاه فشار و اکسیژن وصل کردن بهم من کم کم حس میکردم پاهام داره داغ میشه و بی حس بعد یه چیز مهم دیگه که من که گفتم بعد از بی حسی سوند بزنن اونا هم تو اتاق عمل یادشون رفته کلا نزدن😂😂😂😂😂
دیدم دکترم اومد شروع کنه ولی حس میکردم یه کار داره
می‌کنه واااای که من تو همه ی این لحظه ها کلا استرس و
ترس و دلهره داشتم
هیچ دردی نمی‌فهمیدم ولی می‌فهمیدم دارن هی تکونم میدن شکممو
بعد یه فشاری میدن بالای شکممو که بچه در بیاد که دو بار فشار دادن نی نی دراومد😜😍🧿
بعدش تو حین عمل من دو بار نفس تنگی گرفتم که اکسیژن زدن واسم بعدش دیدم هیچ دوستم انگار داره کش میاد داشتن میدوختن تو شکمم حس خالی و سبکی بود دو بار هم فشار دادن شکممو دوختن تموم شد دکترم اومد تبریک گفت خسته نباشید گفت به همکاراش و رفت بعدش پرده رو برداشتن منو بردن ریکاوری یه ساعتی موندم اونجا که بازم نفس تنگی داشتم بعدش نی نی رو گذاشتم رو سینم بردن بخش که بدترین چیز ممکنی که من تجربه کردم فقط لرزش بعد از عمل بود یعنی داشتم اینقدررررررررر می‌لرزیدم و دندونامو بهم میکوبیدم دندون درد گرفته بودم یعنی تا یکی دو ساعت بعد از عمل من فقط می‌لرزیدم که گفتن اثر آمپول بی حسیه خلاصه بعد از ریکاوری منو بردن بخش که من خیلی بی حال بودم همچنان می‌لرزیدم بعد همسرمو مامانمو دیدم منو رو تخت بخش خوابوندن
پارت سوم
تاپیک بعدی#
مامان معجزه💙🧿 مامان معجزه💙🧿 ۵ ماهگی
پارت اول:: سلام دوستای گلم اومدم از تجربه زایمانم بگم براتون. من بیمارستان انصاری نارمک زایمان کردم از اول تصمیم داشتم سزارین کنم چون واقعا از طبیعی فوبیا دارم.. ساعت 5ونیم صبح 6خرداد رفتم بیمارستان اونجا من رفتم قسمت بلوک زایمان همسرمم رفت برا تشکیل پرونده که همونجا 22میلیون گرفتن فعلا تا موقع ترخیصم تسویه کامل... لباسامو عوض کردم بعد منو بردن برا نوار قلب و وصل کردن سوند که من واقعا وحشت داشتم از این قسمت چون تجربه بدی داشتم ولی پرستاره با حوصله ایی بود گفت خودتو شل بگیر اصلا نمیفهمی منم چون ترس داشتم یکم پاهام میلرزید ولی سعی کردم تا جایی که میتونم خودمو شل بگیرم خلاصه سوند رو زد یه حس سوزش بدی گرفتم که بعد از پنج دیقه رفت بد نبود ولی من همش چندشم میشد و دوست نداشتم بعد که تموم شد دقیق طبق گفته دکترم ساعت هفت و نیم منو بردن اتاق عمل دکترم اماده نشسته بود منتظر من یه پرستار هم اومد گفت پمپ درد میخوایی که من گفتم نه نمیخوام ولی بعد از عمل پشیمون شدم بنظرم خیلی خوبه اگه بگیرید چون دونفر از هم تختی های من داشتن واقعا راضی بودن خلاصه منو دراز کردن رو تخت یه دکتر
مامان آوا مامان آوا ۴ ماهگی
تجربه سزارین من رفتم بیمارستان بستری شدم بخاطر مشکل قلبی ک داشتم باید بیمارستان هزینه نمیدادم چون سزارین اختیاری نبودم دکتر من بستری کرد هفت تیر بیمارستاان قبول نکرد گفت ۲۵ تومن هزینه منم تمام کارام تا سوند انجام داده بودم دکترم اومد منو مرخص کرد در اومدم بعدش ۹ تیر دیروز بصورت اوراژنسی منو برد یه بیمارستان دیگه رفتم کارام در عرض دو دقیقه کردن رفتم بی حسی ک زدن یک درصددددد بب حس نشدم دیدم بهم چشمک انداختن منو بیهوش کردن و‌منم همه چی فهمیدم ک میخان بیهوش کنن چشمام بستم و بیدار شدم اما دکتر گفت بچت مدفوع کرده بود ۱۰ دقیقه دیر میشد خدایی نکرده بچم الان نبود🥲🥲اینم بگم سوند ک بیمارستان اول وصل کردن خیلی سوزش درد داشتم چون رفته بودم کامل تخلیه کردم ادرارمو و اینکه خودم سفت گرفتم ولی دومین بار چون گفتن وقت نداری تخلیه نرفتم و ب خودم روحیه دادم نفس عمیق ک گفتن بکش اصلاااااااا هبچ چیز نفتمیدم هیچی با اینک‌با دفعه قبل ک سوند در اورده بودم سوزش داشتم گفتم الان میمرم اما هیچی حس‌نکردم
مامان دنیا کوچولو مامان دنیا کوچولو ۵ ماهگی
مامان جانا💗🧸 مامان جانا💗🧸 ۲ ماهگی
بچهها من اومدم تجربه ی سزارینمو بگم خلاصه میگم چون خیلی طولانیه
از اول فوبیای زایمان طبیعی داشتم و میخواستم پیش دکتر مصدق سزارین کنم وارد هفته ی ۳۷که شدم ۴بارتوی ده روز رفتم پیش دکتر که میگفتن هزینه ی عمل رو ببرم و نامه ی بستری رو. بگیرم خیالم راحت شه اماهرسری بهم میگفتن دوسه روز دیگه ضربان قلب بگیر بیا و. ...تا اخرین باری که رفتم پیش دکتر دوشنبه بود و قرار بود شنبه عمل کنم رفتم پیش دکتر دیدم میگه همون شنبه بیا صبحش نامه ی بستریتو بگیر بعد فهمیدم دکتر میخواد بره مسافرت ونمیخاستن نامه ی بستری بدن که اتفاقی افتاد و دکتر نیست تعهدی نداشته باشن برای اومدن به بیمارستان بی نهایت استرس داشتم که اگه زودتر من کیسه اب پاره شه یا دردم بگیره بدون نامه بستری میخوام چیکار کنم زنگ زدم به ماما دکتر گفتم دراین شرایط چی میشه گفت ایشالا که چیزی نمیشه ولی اگه شدم کاری نمیشه کرد دکتر نیست عصرش شد و حس کردم یکم ترشحاتم زیاده فقط داشتم سکته میکردم خلاصه با یک دکتر دیگه هماهنگ کردم و.گفت بهم فردا بیا عملت کنم رفتم فرداش بیمارستان و دیدم ضربان قلب بچه خوب نیست فرستادنم سونو دیدن تنفسش مشکل پیداکرده اب دورش به شدت کمه بندناف هم سه دور دور گردنش پیچیده شده. بود با این وجود توی بیمارستان حکیم میگفتن باید. طبیعی بیاری اما چون من با دکتر هماهنگ بودم سزارین الکتیو شدم و خداروشکر تموم شد حالا تجربه ی بعد سزارینمم بعدا. میام میگم🥰🥰
مامان 🌙ماهی مامان 🌙ماهی روزهای ابتدایی تولد
خوب خانوما برسیم به پروسه زایمان من .
من سه شنبه وقت دکتر داشتم معاینه بشم و تاریخ بستری بده رفتم معاینه شدم یه خورده دردناک بود دکتر تشخیص داد یه سانتم ولی نشتی کیسه داشتم نامه بستری داد برم بیمارستان با امپول فشار پروسه رو سری جلو ببریم دوستان رفتم و بستری شدم و از ده شب شروع کردن دوز دوز امپول زدن درد ها کم کم شروع میشد این روند تا ده و نیم صبح ادامه دار ساعت ده ان اس تی افت ضربان و نشون میداد اورژانسی دادن اتاق عمل سز رفتم اتاق عمل تز اونجایی که افت قند عصبی دارم تا رو تخت دراز کشیدم قند و فشار افت کرد داشتم از هوش میرفتم دکترها همه نگران شدن و با سرم یکم حالم بهتر شد بعد سر کردن و درازم کردن و عمل و شروع کردن وقتی پسرم و از شکمم بیرون کشیدن قشنگ حس کردم حال عجیبی بود وقتی صداشو شنیدم بعدم که بخیه و اینا دکتر میگف خدت رحم کرده چهاردور بند ناف دور گردنش بوده و دلیل افت ان اس تی همون بود و خدا پسرم و دوباره بهم بخشید و بخوام بگم واقعا مادرهایی که رفتید طبیعی دم تون گرم واقعا دل و جرات داشتید با این که سز دردناکه واقعا ولی خوب من بارم سز و ترجیح میدم