این مادر شدنه چیه
بدون بچت نفس نمیتونی بکشی از وقتی بچت بدنيا میاد همه نقطه ضعفات میشه بچت ، خوابش غذاش رشدش مریض نشه دندونش نپوسه جیش کرد پی پی کرد با احترام باهاش رفتار کردن نکنه سرش داد بزنم بچه بترسه نکنه پناهش من نباشم نکنه یه روز نبرمش بیرون دلش بگیره نکنه امروز باهاش بازی نکردم کم گذاشته باشم براش نکنه غذای تکراری دادم نخوره نکنه مقوی نباشه غذاش نکنه تو خواب پتو روش نباشه سردش شه نکنه یادم بره قطره هاشو ندم نکنه باباش براش وقت نمیذاره کمبود محبت بگیره نکنه بقیه رو ترجیح بده یه من
نکنه صدای جاروبرقی نذاره گریشو بشنوم جلوی چشمام نیس چیزیش نشه
همه اینا رو تنهایی به دوش کشیدم هر جا بخاطر بچم وایسادم شوهرم رو به روم بود جایی که کنارم باشه دلگرمیم باشه نبوده اولویتش نبودیم اما همیشه با بچه تهدیدم کرده
عاشق دخترمم اما از وقتی باردار شدم زندگی مشترکم بی معنا شده تنها شدم با یه عالمه مسئولیت کاش بتونم خوشبختش کنم بهم نگه چرا منو آوردی

۲ پاسخ

همه هر آنچه که گفتی منم و همه این افکار مثل خوره میچرخه تو مغزم و تکرار میشه. منم کلا خیلی دست تنهام با این تفاوت که همسرم رفیقبازی نمیکنه اما همش سر کاره انقد سر خودشو شلوغ کرده که من نمیتونم ازش بخوام بچه رو نگه داره یه حموم برم. اصلا انقد که بچه رو نگه نداشته دخترم پیشش واینمیسه

باز بارداری؟

سوال های مرتبط