حالا که تجربه زایمانو گفتم بیاین تجربه بستری شدن دخترمو هم بگم که بخاطر زردی ۲ روز بستری شد

یکشنبه ۱۶ شهریور از صبح که بیدار شدم احساس کردم گردن دخترم زرده و هی تا عصر بیشتر میشد و به سمت صورتش میومد،عصر ساعت ۶ رفتیم بیمارستان کودکان مردانی آذر،اونجا اول بعد تریاژ آزمایش خون گرفتن بعد نیم ساعت جوابش اومد و عددش ۱۴ بود،دکتر گفت چون هنوز بچه سنش کمه و ۳ روزیت این عدد نرماله و ما با این عدد بستری نمیکنیم خودتون برین دستگاه پیدا کنید و ببریدش خونه،ولی ما اصرار کردیم که دستگاه های سیار اثرشون کمه و میخایم بیتری کنین،اولش گردن نمیگرفتن ولی بعد اینکه فهمیدن گروه خونی من O مثبته و واسه همسرم AB مثبت ،گفتن که باشه بستری میکنیم چون خون شما باهم نمیخونه ،ساعت ۸ بستری کردن تا فرداش که ازمایش گرفتن ۱۱ شده بود گفتن هنوزم ممکنه اگه برین خونه خیلی بیشتر بشه یه رو دیگه هم موندیم و فرداش ۷ شده بود سات ۱ سه شنبه۱۸ شهریور مرخص کردن و برگشتیم خونه،از وقتی هم اومدیم هر روز به دخترم دم کرده ترنجبین میدم،فعلا هم زردیش برنگشته خدارو شکر

۴ پاسخ

مال منم اختلاف گروه خونیه

دقیقاا دختر منم دنیا اومد زردی گرفت بخاطر گروه خونیمون
من o مثبت اون ab مثبت
منم چند روز ترنجبین دادم فایده نداشت هنوز زرده

گروه خونی من B+هس از شوهرم o+
یعنی بچه م زردی میگیره ؟؟
ینی چی اختلاف گروه خونی 🥲

منکه درگیرم هنوز با زردی جرعت ندارم بهش ترنجبین بدم میترسم

سوال های مرتبط

مامان اسما مامان اسما روزهای ابتدایی تولد
تجربم از زایمان طبیعی:😁
یکشنبه رفتم مراقبت و ان اس تی هم دادم بهم گفتن اینا درد زایمان هست و برو بیمارستان
از اونجایی که ما شهرستان هستیم و باید میومدم یزد عکس ان اس تیمو برای دکترم فرستادم اونم گفت بیا ولی من خیلی درد زیادی نداشتم دیگه اومدیم و مستقیم رفتیم بیمارستان گفتن دهانه رحمت هنوز کامل بسته هست و بستری نمی‌کنیم برای ۲۸ هفته پیش دکترم نوبت داشتم رفتم اونجا و گفتیم سختمونه که بخواییم دوباره برگردیم دیگه همینجا میمونیم اونم معاینه تحریکی کرد گفت ۲ سانت باز شدی و من صبح شیفت هستم بیمارستان بیا اگه شد بستریت میکنیم
دیگه من تا آخر شب یکم پیاده روی کردم و ورزش انجام دادم
صبح رفتیم معاینه کردن گفتن هنوز همون ۲ سانته نمی‌تونیم بستری کنیم برو ورزش کن راه برو پله بالا پایین کن عصر بیا ببینیم شرایطت چجوریه
عصر رفتم گفت ۴ سانت شده بستری میشی
بستری کردن ولی خدا خیرشون بده گفتن میزاریم تا خودت دردات شدید بشه من داشتم ولی زود ول می کرد
دوشنبه عصر بستری شدم فقط ضربان قلب و فشار و اینا می گرفتن و هر سه تا چهار ساعت یکبار هم ان اس تی وصل می کردن و بعدش معاینه می کردم هر سری یک سانت بیشتر شده بود منم فقط تو اتاقم راه می رفتم و ورزش می کردم
ظهر سه شنبه ۸ سانت باز شده بودم ولی سر بچه فیکس نبود
ساعت ۳ بعد ظهر گفتن دیگه کم کم وقتشه کیسه آبم باز کردن تا ساعت ۶ونیم دردام خیلی شدید بودن و اونموقع دیگه سر بچه هم فیکس شده بود خداروشکر اومدن بالای سرم کمک کردن نزدیک ۹ بود که سر بچه اومده بود پایین رفتم اتاق زایمان و ۹و ۳ دقیقه شبم دنیا اومد 🥹
حدودا ساعت ۱۱ هم رفتم تو بخش و امروز ظهر هم مرخص شدیم
مامان محمد مصطفی🐣🐥 مامان محمد مصطفی🐣🐥 ۲ ماهگی
بالاخره ماهم بعد ۵ زوز با رضایت شخصی مرخص شدیم اومدیم خونه
یعنی نگم چه روزای سختی بود امیدوارم هیچکس تجریه نکنه
حالا جریان زایمان براتون میگم
ولی بچم که دنیا اومد فردای روزی که قرار بود مرخص بشیم دکتر گفت زردی داره باید بستری بشه زدریش ۹ بود
من دیدم خیلیا با زردی ۱۸ اومدن گفتم ۹ چرا بستری کنید خب دستگاه بگیرم ببرم خونه گفت نه
چون گروه خونی مادر O و گروه خونی بچه A و این تفاوت باعث میشه بچه زردی بدی بگیره و‌زردی خیلی زود بالا بره برا همین باید تحت نظر باشه
و اجازه مرخصی ندادن یعنی انقدر این چند روز بخیه سزارینم زیر لباس بود و نرسیدم بهش نابود شدم انقدر درد دارم خدا میدونه
تخت هم نداشت برا همین خیلی به بخیم فشار اومد و الان درد دارم
زردیش از ۹ اومد ۷ ولی دیگه گفتم‌نمیتونم بمونم بچه هم اصلا داخل دستگاه نمی‌رفت دیگه بازداشت شخصی اومدیم خونه الان حس میکنم صورتش زده دستگاه گرفتم
خیلی دعام کنید انقدر این مدت اذیت شدم دلم آرامش و حال خوب میخواد
بیشترم استرس بچه دارم دکترا خیلی ترسوندن منو