سلام
روی صحبتم با مادرهای مشهدی هست
بارها خواستم پیام بذارم که فرصت نمی‌شد
عاجزانه ازتون میخوام که اگر تصمیم دارید پسرهاتون رو ختنه کنید به هیچ وجه این فرشته ها رو قربانیِ دستِ جلادی به نام « دکتر ناصری » نکنید
در تمام این دوسالِ پسرم ، روزی نبوده که نفرینش نکنم
اولین پیام من بین سوال هام راجع به ختنه پسرم هست
اونو بخونید
اصلا تصمیم نداشتم بچمو ختنه کنم
توی همون پیام توضیحات کامل دادم و نیازی به تکرار نیست
خیر سرش بچمو معاینه کرد اولش
من به عنوان مادر چند تا سوال پرسیدم
اینقدر زشت و نامحترمانه جواب داد که الان خودمو سرزنش میکنم چرا همونجا بچمو برنداشتم و اونجا رو ترک نکردم
بعدش در کمال بی‌احترامی گفت این خانم (یعنی من) اینجا باشه من بچشو ختنه نمی‌کنم
در نهایت هم با وجود معاینه قبل از ختنه برای پسرم حلقه کوچیک انداخت و متاسفانه ظاهرش مشکل دار شده و بعدها که به دکتر متخصص نشون دادم گفت بزرگتر شد باید با لیزر‌ دوباره ختنه بشه
تازه این فقط ظاهرش هست و اگر در آینده توی روابط خصوصیش به مشکل بربخوره چی
لطفا دفاعِ بی‌جهت ازش نکنید و نگید برای همه خوب بوده و حالا شانس شما اینجوری شده
قصور پزشکی حتی در قبال حتی یک انسان چیزی نیست که بشه راحت ازش گذشت کمااینکه توی همین گهواره کم ندیدم مادرهایی که اطلاع دادن بچه های اونا رو هم ناقص کرده
به خودش پیام دادم و نفرینش کردم
بهش گفتم تا زنده ام تلاش میکنم حتی یک بچه رو از دست بی‌سوادی تو نجات بدم
خواستم ازش شکایت کنم اما توی کشور ما شکایت های پزشکی راه به جایی نخواهد برد
بهش گفتم کاش بجای اینکه تمرکزت رو گذاشتی روی مسائل سیاسی و مُدام پروفایل عوض می‌کنی از سیاست میگی ، تمرکزت رو میذاشتی روی حرفه ات تا بچه ها رو ناقص نکنی

۱۲ پاسخ

اتفاقا باید شکایت کنی چرا نمیکنی....حتی اگه شکایتت به جایی نرسه چند نفر مثل شما شکایت کنن چنتا پرونده داشته باشه حواسشو حداقل جمع میکنه و تو رزومش تاثیر داره...حتماااا شکایت کن

مامان جوجه تازه ختنه کردی مگه؟ منم 13 روز پیش ختنه کردم... اما پکتر شکوهی مشهد شنیدم خیلییی کارش خوبه

دکتر پسر من اقای سعید اسماعیلی هستن خیلی دکتر خوب و مهربون هستن و واسه مریضش وقت میزاره ختنه پسرمم انجام دادن بدون هیچ مشکلی ومن خیلی راضیم هنوزم پسرم تحت نظرشونه

مشکل پسر شما چیه
پسر منم پوست اضافه اورد دورتا دور التش همین دکتر ناصری ختنه ش کرد
اینقدر بی ادبه هم هست که بچه م گریه میکرده برگشت گفته زیاد گریه نکن که بابا تو ختنه میکنم شوهرمم جوابشو داده شوهرمو ازاتاق بیرون کرد خدا ازش نگذره

دکتر ناصری خیلی به گوشم خورده اما من خودم یکبار نبردم پیشش چه حیف که اینجوری شد مشکل ایجاد شد انشالله همه چی خوب باشه

عزیزم، خیلی ناراحت شدم حتما پیگیری کن حتما چند مادر که این جوری از این بیشرف زخم خوردن پیدا کن و از این دکتر شکایت کن حتی برین نظام پزشکی این مسئله رو مطرح کنید و از این یارو شکایت کنید و بگویید اگر پیگیری نکنید این موضوع رو رسانه ای خواهید کرد

ب همه ی شهرتون هر کسیو میبینی بگو این لیاقت نداره نمیدونم چرا تا پرشک میشن بداخلاق میشن من تو عمرم یه پزشگ ندیدم خوش رو باشه

درکت میکنم خیلی سخته خیلی🥺ی دکتری پسر منو ختنه کرد ب من نگفت تا ده روز بعد باید شربت عفونت بخوره، بچه پشت سر هم عفونت میکرد و ما و دکترای گه دیگه هم مثل ما نمیفهمیدن چشه، بچم نمیتونست ادرار کنه شدید جییییغ گریه، یکسال و نیم زجر کشیدیم و بردیم این دکتر اون دکتر، تا ی دکتری گفت چون چندین بار عفونتی شد الان کلسیم یا همون کریستال دفع میکنه، دارو داد ۸۰ درصد بچه رو خوب کرد، همش میگم الهی خیر نبینی بچمو داغون کردی، تموم شبای بچگیش

دوباره پیش کی بردی پسرتو ک منم ببرم خدا لعنتش کنه ک این بلا ها رو سربچه هامون آورد

الهی بگردم
بعنوان یه مادر درکت میکنم
میدونم چقدر سخته آدم ناراحتی و مشکل بچش رو ببینه و کاری از دستش برنیاد
ان شاالله اون دکتر هم تاوان کارش رو میده
اما کاش اگر میتونستی شکایت میکردی

اخی الهی😔😔

چقد ناراحت شدم مامان مهربون الهی ک واسه گل پسرت مشکلی پیش نمیاد متاسفانه مملکت ما ازاین دسته پزشک‌ها کم نداره ممنونم ک اطلاع دادی ب مادرهای دیگه عزیزم

سوال های مرتبط

مامان امیررضا مامان امیررضا ۳ سالگی
مامان سارین مامان سارین ۲ سالگی
مامانا چند وقته کمر درد و گردن درد امان رو بریده بود دیگه ناچار شدم رفتم دکتر با دارو خوب شدم دوباره که داروها قطع شدن گفتم فایده نداره رفتم ام آی آر دادم گفت بله خانم شما هم دیسک گردن داری هم دیسک کمر حتی یکی از دیسکات طوریه که اگر زور بزنی پاره میشه بعد مجبور به عمل میشی و ۶ ماه استراحت مطلق گفتم یا خدا کی از بچه هام نگه داری میکنه خلاصه خوب شدم تا اینکه یه چند وقت پیش دوباره دردام شروع شد
ایندفعه رفتم پیش یه دکتر دیگه طب فیزیکی داشت وقتی ام آی آرم رو دید درازم کرد رو تخت با یه دست تا جا داشت کمرم رو فشار داد با یه دست پامو کف پامو میگرفت جوری که جیغم در اومد داد زدم دکتر چیکار میکنی گفت هیچی نگو خوب میشی حالا درد کمرم خوب شده هرکاری این دکتر باهام کرده درد زده تو پای چپم هیچ خوب نمیشم اینهمه مسکن میخورم ۴ روزی یکبار آمپول میزنم اصلا انگار من نیستم پا درد امانم رو بریده تورو خدا کسی تجربه ای داره بهم بگه باید چیکار کنم؟
شوهرم که میکه برو با دکتر دعوا کن بگو چیکارم کردی فلجم کردی.. 😔
مامان رایان مامان رایان ۳ سالگی
تجربه شخصی:من از یک سالگی جیش رو گفتم و یک سال و نیم کلا دیگه پوشک نشدم. ولی الان از دستشویی رفتن بیزارم.شاید اون موقع برام زود بوده. مامانم با خوشحالی میگه حتی شبا اصرار می کردی که حتما ببریمت دستشویی و از پوشک شدن بدت میومد. خب اینا باعث شده مامان من به اشتباه فکر کنه من آمادگی دارم. نتیجه اینکه الان تا جایی که بشه اغلب خودم رو نگه می دارم. یا دائم برای خودم کار ديگه می تراشم که نرم سرویس. مشکلات زیادی ام بابتش پیدا کردم. سنگ کلیه و یبوست و سندروم روده و ...
پس اینکه بچه ها درمقابل پوشک شدن مقاومت می کنن خیلی طبیعی و گذراست و اصلا نشونه آمادگی نیست.
دوستان نه روح و روان بچه رو به بازی بگیرید نه خودتون رو اذیت کنید و نه خونه تون رو به جیش و پی پی بکشید‌
خودش اتفاق می افته همونطور که توی عکس نوشته توضیح دادم.
شما فکر می کنید وقتی بچه مداوم خطا داره همین که سرش داد نمی زنید خوبه ولی اون احساس می کنه نتونسته کار درست رو انجام بده. و کم کم اعتماد به نفسش از بین می ره چون شما دارید بهش می گید نباید توی شلوارت جیش و پی پی کنی باید بریم دستشویی درحالی که اون خودش می دونه فقط بدنش برای این خود کنترلی هنوز آماده نیست و کاری از دستش برنمیاد جز حس ناتوانی و عدم اعتماد به نفس که تا بزرگسالی همراهش خواهد بود و ممکنه باعث خیلی از شکست هاش بشه درحالی که نه خودش و نه شما نمی دونید ریشه ش همین اصرار به زود گرفتن از پوشک بوده. .و اینکه تند تند بردن به دستشویی و اینطور عادت دادن هم از نظر روانشناسی کودک رد شده.
خود بچه کم کم آمادگی پیدا می کنه.
اینجا زیاد دیدم که می گن یهو پوشک نکردیم بچه مون سه چهار روز یا پی پی نکرده‌!
این دیگه اوج نا آگاهی یک مادر هست!
مامان فاطمه🤎 مامان فاطمه🤎 هفته بیست‌وهفتم بارداری
مرحله اول اینکه بچه طی دو هفته اشنایی پیدا کنه با دسشویی اینکه معنی و کاربرد دسشویی رو بدونه و بفهمه کاربرد دسشویی برای ادمها چیه روانشناس به من گفت برای این کار چندین روز وقتی میری دسشویی لای در رو باز بذارید و به بچتون بگید میرم دسشویی چون جای پی پی و جیش اونجاست و اینکه با خمیر بازی قهوه ای برای عروسکش پی پی درست کنید و باهم برین دسشویی و شلوار عروسک رو در بیارید و اون خمیرهارو بریزید دسشویی و بگید پی پی ها رفتن خونشون و...
بعد یه مدت دیدم دخترم خودش میگفت پی پی دارم بیا بریم دسشویی که بره خونشون نیاد داخل بیبی(مامانها این کارها بیشتر برای اینکه بچه حس کنه قبل از اینکه جیش یا پی پی بکنه حسشو بتونه درک کنه که چه لحظه ای نیاز به دسشویی رفتن داره)
دوم اینکه
بچتون از لحاظ بدنی آماده باشه اینکه خوب راه بره خوب از دستهاش استفاده کنه بتونه لباسش رو در بیاره یا بپوشه منظور اینکه بتونه از توانایی های خودش استفاده کنه
سوم اینکه اگر از پوشک گرفتین کلا باید پوشک رو ترک کنید اینکه یبار پوشک کنید یبار نه بچه دچار دوگانگی میشه و کنترل روی مدفوع و جیش رو از دست میده
مامانها من این آموزش رو تی چند ماه روی بچم پیاده کردم تا خوب آمادگیش رو پیدا کرد بعد از پوشک گرفتم و مهم ترینس همین نکات بود که خیلی کوتاه گفتم امیدوارم بدردتون بخوره
مامان امیررضا مامان امیررضا ۳ سالگی
امروز دلم گرفت… نه از بچه‌ها، نه از زندگی، که از مادری که باید پناه می‌بود، اما تندی کرد…
توی فروشگاه لوازم‌التحریر، پسر کوچولوی من، با ذوقِ کودکانه‌اش، چشمش به یه پاک کن توپ افتاد. با ذوق گفت: «مامان اینو ببین!میشه بخریمش»
همین‌قدر ساده…کلا اصلا بچه ای نیست که اصرار کنه واسه خرید چیزی و خیلی کم پیش میاد چیزی بخواد
اما یه خانم، با لحنی تند و بی‌مقدمه، رو بهش کرد و گفت: «بچه‌ها همه‌چی که نباید بخوان! بذار مامانت نفس بکشه!»
و بعد هم به دختر خودش توپید که «از این یاد نگیر، نمی‌خرم!»

خشکم زد…
نه فقط از اون لحن، از اینکه یه مادر، درد خودشو سر بچه‌ی من خالی کرد…
پسرم ساکت شد، نگام کرد، نگاهش پر از سوال بود…
چجوری براش توضیح بدم که بعضی زخم‌ها از خستگی‌ان، ولی روی دل بچه‌ها جا می‌مونه؟

من مادر اون بچه نیستم، اما پناه پسر خودمم.
و دلم می‌خواد هیچ مادری، حتی توی سخت‌ترین روزها، پناهِ بچه‌ی دیگه رو خراب نکنه…


مادری یعنی پناه، یعنی آغوش، یعنی صبوری...
می‌دونم سخته، می‌دونم خستگی و فشار زندگی می‌تونه طاقت آدمو تموم کنه.
ولی گاهی یه جمله، یه نگاه، می‌تونه گوشه‌ی روح یه بچه رو برای همیشه تار کنه.
من اصلا آدمی نیستم که تحمل بی احترامی به پسرم رو داشته باشم اما لال شده بودم،خداروشکر شوهرم اومد و از خجالتش درومد البته جلوی دخترش نه اما چقد بد اجازه میدیم تو همه چی دخالت کنیم.