۳ پاسخ

آره والله من به هميرم ميگرم يه جا اجاره كن شمال تو ام نميتوني بياي من و آريا و مادر شوهرم ميريم ميمونيم

سه روز رفتیم لاهیجان کلبه گرفتیم دخترم کیف کرد به خدا اومدنی میگفت نریم خونه لباس گرم می پوشید همش در می اومد حیاطش سگ و مرغ و خروس بود به اونها غذا میداد با باب‌ آتیش می کرد چایی و بلال یه دقیقه هم نمی شست زود می خوابید صبح زود هم بیدار بود به همسرم میگم به خدا قدیم امکانت نبود ولی آرامش داشتن نه استرس و نه اضطراب

👍👍👍👍

سوال های مرتبط

مامان امیررضا مامان امیررضا ۳ سالگی
امروز دلم گرفت… نه از بچه‌ها، نه از زندگی، که از مادری که باید پناه می‌بود، اما تندی کرد…
توی فروشگاه لوازم‌التحریر، پسر کوچولوی من، با ذوقِ کودکانه‌اش، چشمش به یه پاک کن توپ افتاد. با ذوق گفت: «مامان اینو ببین!میشه بخریمش»
همین‌قدر ساده…کلا اصلا بچه ای نیست که اصرار کنه واسه خرید چیزی و خیلی کم پیش میاد چیزی بخواد
اما یه خانم، با لحنی تند و بی‌مقدمه، رو بهش کرد و گفت: «بچه‌ها همه‌چی که نباید بخوان! بذار مامانت نفس بکشه!»
و بعد هم به دختر خودش توپید که «از این یاد نگیر، نمی‌خرم!»

خشکم زد…
نه فقط از اون لحن، از اینکه یه مادر، درد خودشو سر بچه‌ی من خالی کرد…
پسرم ساکت شد، نگام کرد، نگاهش پر از سوال بود…
چجوری براش توضیح بدم که بعضی زخم‌ها از خستگی‌ان، ولی روی دل بچه‌ها جا می‌مونه؟

من مادر اون بچه نیستم، اما پناه پسر خودمم.
و دلم می‌خواد هیچ مادری، حتی توی سخت‌ترین روزها، پناهِ بچه‌ی دیگه رو خراب نکنه…


مادری یعنی پناه، یعنی آغوش، یعنی صبوری...
می‌دونم سخته، می‌دونم خستگی و فشار زندگی می‌تونه طاقت آدمو تموم کنه.
ولی گاهی یه جمله، یه نگاه، می‌تونه گوشه‌ی روح یه بچه رو برای همیشه تار کنه.
من اصلا آدمی نیستم که تحمل بی احترامی به پسرم رو داشته باشم اما لال شده بودم،خداروشکر شوهرم اومد و از خجالتش درومد البته جلوی دخترش نه اما چقد بد اجازه میدیم تو همه چی دخالت کنیم.
مامان ❤️فاطمه❤️ مامان ❤️فاطمه❤️ ۳ سالگی
زبان تند و نیش‌دار روح کودک رو بیمار می‌کنه. توهین، تحقیر و نفرین، مقایسه و تحقیر‌ نسبت به دیگران، به خصوص اگر با کلمات زشتی همراه بشه، تو ذهن بچه می‌مونه و وحشت ایجاد می‌کنه.

ساده‌ترین حالت مقایسه، زخم زبونه مثل: "خوش به حال مادرش!" این‌جور حرف‌ها زخم زبان هستن، اذیت می‌کنن. فکر نکنید که با این حرف‌ها به بچه‌ها انگیزه می‌دید و اون‌ها رو به حرکت درمیارید.

ما تو مقایسه کردن سعی می‌کنیم بدترین کلمات رو به کار ببریم: "بدبخت! بیچاره! اگه درس نخونی، پسر عموت دکتر می‌شه، تو باید بری مستراح‌شورش بشی!" فکر می‌کنیم با این حرف‌ها غیرت فرزندمون بیدار می‌شه و کاری که ما می‌خواهیم رو انجام می‌ده، در حالی که خبر نداریم داریم در دل فرزندمون از کسی که باهاش مقایسه‌اش می‌کنیم نفرت می‌کاریم و اون فرد رو تبدیل به دشمنش می‌کنیم.

خیلی از اختلافات فامیلی که تو بزرگسالی به وجود میاد، نتیجه همین مقایسه‌هاست. مقایسه باعث نفرت از دیگران می‌شه و به جای ترویج همدلی و همراهی و یگانگی، تنفر و دوری رو تو دل بچه‌ها تقویت می‌کنه.


@koodakaneh7
مامان میکائیل مامان میکائیل ۳ سالگی
سلام مامانا شبتون خوش
پسرم ۳سال و ۱۵ روزشه
از همون زیر یک سال کاملا واضح کلمات و بیان میکرد و شیرین زبون بود
تا ۲سالگی واضح و روشن صحبت کرد دیگه کامل
طوری که توجه همه رو جلب کرد نسبت به شیرین بیانیش و سبک بودن زبونش
همه با بقیه بچه های اطرافیان مقایسش میکردن و میگفتن خیلی خوب حرف میزنه چقدر واضح صحبت میکنه .چقدر شیرین زبون و از این حرفا
ولی الان چند روزه زبونش گیر میکنه میخواد صحبت کنه
یعنی یه کلمه رو بخواد بگه کلی سعی میکنه تا زبونش بچرخه
خیلی ناراحت و عصبیم از این بابت
یهو اینطوری شد نه زبونش میگرف نه چیزی چقدر شیرین بود ولی الان خیلی بیقرارم به خاطر این موضوع
یعنی یهو چش شد که اینطوری شد
در ضمن اینکه تو این مدت نه ترسیده نه دعواش کردم نه توی شرایط اضطراب اوری بوده که بگم از اونه .کلا اروم بوده همه چی
دلیلش چی میتونه باشه!!!؟
یعنی ممکنه نظر خورده باشه و اثر اونه !!منی که اصلا اعتقاد ندارم دارم با چشم خودم میبینم ..
چیکار کنم این سنگینی که رو زبونش افتاده بره!!!!؟؟
رااسته که تخم کفتر اثر داره
ممنون میشم راهنماییم کنید دوستان خیلی آشفته ام به خاطر این موضوع. خیلی درگیرشه ذهنم
مامان 💙راد💙 مامان 💙راد💙 ۳ سالگی