پارت ۶
منو بردن داخل بخش
توی راهرو خانوادم و شوهرم بودن من گریه میکردم شوهرم و مامانمم گریه میکردن
از وقتی رفتم ریکاوری همش میپرسیدم دخترم کو خیلی میترسیدم چون ندیده بودمش میگفتم نکنه چیزی شده بهم نمیگن
دیدم یکم بعد دخترمو آوردن گذاشتن بغلم تمام دردام یادم رفت🥺
اولش شیر نداشتم بهش بدم خیلی میترسیدم ولی با کمک ماماها بزور قطره ای میومد ولی خیلی کم بود بچم همش گریه میکرد سیر نمیشد اون بیشرف ها هم نمیزاشتن بهش شیر خشک بدم بچم دوروز گشنه بود و گریه میکرد منم میگفتم چقدر بچم نق نقو هس نگو بچم سیر نمیشه
ولی در کل بخوام بگم اصلا راضی نبودم پشیمونم از انتخابم چون خیلی برام سخت بود ولی فدای سر دخترم😍
تمام

یعنی میگی درد زایمان طبیعی کمتر بود؟

من واقعا از سزارینم راضی بودم هنوز هم فوبیا طبیعی و دارم

مرسی که تجربه تو گفتی، هزینه سزارین چقدر شد؟

ماساژ شکمی خیلی بده من یبار بیشتر نزاشتم فقط یبار ماساژ دادن بچمم تو آن ای سیو بود کلن همش .گریه بودم

مبارک باشه عزیزمممم ♥♥♥
بیمارستانت خصوصی بود یا دولتی؟

برا من دوبار زدن بی حسی رو ولی من درجا پاهامو حس نکردم موقع بی حسی هم شکممو ماساژ دادن هیچی نفهمیدم

برا من سه بار بی حسی زدن بار سوم بی حس شدم نمیتونستن بیهوشم کنن چون ممکن بود برم کما فشارم بالا ۱۴بود هرچی بی حسی میزد من از استرس ترس بی حس نمیشدم