امروز رفته بودم مطب پسرمو بردم
بعد داشتم شیرش می دادم
سه تا خانم زول زده بودن به اینکه من می خوام بچه شیر بدم
منم هرچی روسریم می کشیدم جلو که کسی نبینه
چشم هاشون رو بیشتر خیره می کردن
واقعا چرا هر چی می گذره زمونه بدتر می شه
خیلی حالم بد شد امروز اعصابم خیلی خورد شد
کلا از مردم می ترسم بیرون برم
شما هم اینجوری شدین
محصوصا‌با بچه کوچیک خیلی می ترسم تنها برم بیرون یا جایی

خب نگاه کنن مگه چی میشه شاید از رو دوست داشتن نگاه میکردن مرد نبودن که عزیزم اینقدر حساس نباش🌞😉😂

این زنا خیلی بیشرف شدن بقران
هرجا رفتی سعی کن یه جای خلوت پیدا کنی شیر بدی یا اینکه یه صندلی بردار روتو کن به دیوار پشتش به ادما باشه من یه دفعه تو مطب اینجوری شیر دادم جایی شلوغ باشه یه اتاق خلوتی اجازه میگیرم میگم میخام بچه شیر بدم

من ب هیچکی محل نمیدم جات بودم میگفتم بفرماید شمام بخورید تادیگ کوربشن

والا منم جات بودم حالم بد میشد🥺
پسر منم شدیداااا وابسته ب شیر هرجا برم باید شیرش بدم بعضی وقتا شده ک زن ها بدتر از مردا نگاه میکنن مگه خودشون ندارن؟!
چرا اینجوری شدن زنا واقعاا جای تاسف داره🙁

من از وقتی بچه دار شدم با بچه میرم بیرون همه ی جور دیگه نگام میکنن

میگفتی بیا بخور شاید روشون کم شه نگاه نکنن واقعا بجای اینکه هوای هم جنسمون رو داشته باشیم برعکسن مردم

خوبه هنوز خانم بودن
همین خانوما از مردا بدترن