خدا بزرگه عزیزم ایناهم بزرگ میشن چراغ دلت میشن. توکل که به خدا بچه رو یه کاری کن از بغلی بودن از سرش بیفته
عزیزم شما مشکل ازخودته خیلی چسبیدی ب بچهات دیگ درسته مادری ولی قرار نیس خودتو زجر بدی
من پسرم دوسالونه ماهش بود دخترم دنیا اومد دگ بزرگه رو مستغلش کردم گذاشتم دسشویی شو خودش بره حمام خودش بره غذا خودش بخوره کوچیکه روهم فقط شیر میدادم یکم بغلم بود با پسرم تنهامیزاشتمش خونه روتمیز میکردم مرتب میکردم درسته خیلی سخته ولی الان افتخارمیکنم جفتشون مستقل هستن همش اطرافیان میگفتن نکنه بچه رو دوس نداری بغل نمیکنی میگفتم چراخیلی دوسش دارم ولی اگ از همین الان بخاطر گریه های الکی بخام داعم بپرم سمتش خودموبدبخت کردم یکم بچه هارو ازاد بزار بزار کوچیکه گریه کنه توری نمیشه توم باهاش حرف بزن کاراتو بکن حساسیت بیش از اندازه شما باعث بوجود اومدن این زندگی سخت الانتون شده
همه مادرا همینن
کاش یه کسی بود کمک کنه گاهی
وای منم بچه دومم ۱۰ ماهشه ب معنای واقعی کلمه نابودم. اصلا خودمو فراموش کردم. ششبا از شدت خستگی میوفتم من دریا خودم مهد میبرم میارم. نابودم.
هممون وضعمون همینه من که چند ماهه اصلا حوصله هیچ کاری ندارم بزور سرپانگه داشتم خودموووو
منم مثل شمام
همیشه به صبر مادرایی که دوتا بچه دارن غبطه میخورم .من همین یکی بعضی وقتا به جنون میرسونه منو .خیلی سخته واقعا خسته نباشی
الهی بگردم شیما جانم
خدا قوت واقعا
عزیزم همه حرفات درست اما شما دو تا دسته گل خدا بهت هدیه داده اما خستگی نمیزاره قدر دان باشی و لذت ببری . هر روز سعی کن روی خوبی هاشون تمرکزبزاری و سپاسگزاری کنی بابتشون و این روزا خیلی زود میگذره
خدا قوت عزیزم خیلی کارت زیاده
عزیزدلم خداتوان بده.ماهاکه چنتابچه داریم ودومی کوچیکه خیلی بهمون فشارمیاد.منم همش درحال کارم وداغون.شوهرمم هیچ کاری نمیکنه.همش ولوه
دقیقا منم اینم ولی پسرم هنوزپیش دبستانی نمیره
خدا قوت عزیزم
اوضاع منم از این بدتر عزیزم منم ی پنج ساله دارم ی پنج ماهه
عزیزم کوچیکه ریفلاکس نداره؟آخه همش بغل میخاد دکتر ببر بعدش گهواره پارچه ای بگیر بزار توش تکون میده راحت میشی
عزیزم تاپیکتو ظهر خوندم الان فرصت شد جواب بدم
کاملا درکت میکنم میفهمم چی میگی ولی قوی باش بچهدومت هنوز خیلی کوچیکه بخاطر همین اوضاع زندگیت پیچیده شده
بچه های من اختلاف سنی شون ۲ ساله یعنی وحشتناک ترین دوران زندگیمو گذروندم دوسال اول به شدت سخت بود هنوزم یادش میام عذاب وجدان میگیرم جیگرم برای بچه اولم کباب میشه
اون موقع خودمو سرزنش میکردم میگفتم زود بود کاش صبر میکردم پسرم بزرگ بشه کاملا مستقل بشه بعد دومی رو میاوردم
ولی الان که جفتشون از آب وگل در اومدن وقتی بازیاشونو میبینم هر لحظه هزار بار شکر خدا میکنم که بهم دوتا بچه سالم داده
این روزات میگذرن فقط قوی بمون مادر مهربون
من این عکس همیشه الگوم بوده تو اوج سختیا اینو نگاه میکنم میگم میگذره قوی باش
چرا از كسي كمك نمي گيري ؟من دوقلو دارم پرستار گرفته بودم كمكم كنه خيلي خوب بود چون مامانم نميتونست بياد كمك ،اوضاع ماليت احازه ميده كسيو بگسر ،اگه نه از ماماني كسي كمك بگير ،اينطور فرسايشي نيشه خيلي بده
آرشا بهتر شده؟
عزیزم همه مادرا همینن منم شاغلم و با بچه کوچیک مثل شما اصلا ثانیه ای برای خودم وقت ندارم یوقتی حس افسردگی میگیرم هی غر میزنم ولی بعد باز اروم میشم و میگم میگذره بچهام بزرگ میشن خونه هم مرتب می مونی صبوری کن عزیزم
اگه در توانت هست هفته ای یک بار کمکی بگیر تا توی کار خونه کمکت کنه
یکم بار خستگیت کم شه
آیهان چند وقتشه؟
روزی چند ساعت نمیتونی بذاریش مهد؟؟
نمیتونی کمکی بگیری کار خودتو انجام بده؟
درخواست بده عزیزم
هر جور شده کوچیکرو از بغلت عادتش بده رو زمین
یبار دوبار گریه کرد همون رو زمین ساکتش کن
بالاخره عادت میکنه
نباید خودتو از پا بندازی
یواش یواش سعی کن کمتر بغلش کنی بزار یه مقدار گریه کنه اگه تا گریه کنه بغلش کنی دیگه عادت میکنه.منم شرایط شمارو داشتم کم کم درست میشه.بچه کوچیکتون چند ماهشه؟ننو خیلی خوبه اگه داشته باشین بچه توش راحت میخوابه.غذا هم یه مدت یه وعده ای درست کن.
خیلی زیاد درکت میکنم با اینکه خودم یه دونه بچه دارم
هیچکس نیس بهت کمک کنه؟
کسی نیس کمکت بده؟
گریمممم گرفتتت 😭😭😭منم همینه وضعیتم با این تفاوت که ۳ تا هستن
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.