۹ پاسخ

دستمال مرطوب خودش عامل سوختگی پای نوزاد هست ....
بهترین راهکار با روغن بچه و پد پاک کنی روزی یک بار هم با آب خالی بشوری

کرم پناتن بگیر برای سوختگی و پیشگیری از سوختگی نوزاد عالیه

مامان بچها غریزه ای می‌خوان ک میک بزنن
گرسنه نباشن و سینه میک بزنن میفتن به دل درد
اگر میتونی پستونک بده اگر نمیخوای یه دستکش لاتکس تمیز بردار انگشت کوچیکتو بکن تو انگشت کوچیکه دستکش جوری ک گوشت انگشت به سمت سق دهن باشه بکن دهنش بزار میک بزنه
پرستار بیمارستان به ما این راهکار و داد هم بچم اروم شد هم مشکلی توی گرفتن سینه پیش نیومد

پماد کالاندولا بزن بشورش دستمال مرطوب الکل داره بدترش میکنه

متین جون کرم سوختگی آردن خیلی خوبه
هربار پوشکش رو عوض می کنی بزنش

گلی پی پی هم می کنه فقط با آب بشورتش یا خیلی کم می کنه با پنبه و آب بشور، اصلا دستمال مرطوب نزن

فقط بشور
دستمال مرطوب واسه بیرونه جایی که دسترسی زیاد به آب نداریم
وگرنه خونه که هست آب زود زود بشور
من حتی مای بیبی نمیکنم کلا آزاد
زود زود می‌شورم لباساش و پتو و اینا

عزیزم هربار جیش کرد و پی پی
بشورش
دیگه اینجور نمیشه من مرتب میشورمش و نمیزارم کار به سوختگی برسه
کنترل کن گریم نمیکنه دیگه

کرم‌محافظ پای بچه هر دفعه بزنید
وقتی میسوزه هم کالاندولا بزنید قرمزی ش برطرف میشه دستمال مرطوب هم خیلی استفاده نکنید با آب بشورید هر دفعه نه

ارههههه منم همش‌گریه میکنه
مامانمم میگ هی گرسنشه
یک ساعت زیرسینمه باز گریه میکنه
سردردشدیدم دارم
شینه هامم سرش میسوزه
اونجاشم سوخته
قرمزههههه

سوال های مرتبط

مامان آقا مهدیار💙👶 مامان آقا مهدیار💙👶 روزهای ابتدایی تولد
تجربه زایمان طبیعی و سزارین ۵]
ناخواسته داشتم زور میزدم ، خیلی افتضاح بود وضعم ، دست پرستار کناری رو گرفتم ، گفتم توروخدا ییهوشم کن دارم از درد میمیرم ، دوباره دست ماما رو با گریه گرفتم ، گفتم کمکم کن دارم میمیرم ، توروخدا بچم رو نجات بدین 😭💔 بعد گفتن این حرفا بیهوش شدم دیگه هیچی متوجه نشدم ، وقتی بهوش اومدم دیدم یه پرستار بالا سرمه گفت اسمت چیه و این حرفا بعدش با دستاش شکمم رو فشار داد ، از درد جیغ زدم و بعد با شدت زیاد کلی خون از بدنم خارج شد و دوباره بی‌حال شدم از شدت ترس اینکه بچم رو از دست داده باشم از پرستار نپرسیدم که بچم سالمه یا نه 😔 یادم رفت اینم بگم تو ۳ سانت که بودم ماما اومد کیسه آبم رو پاره کرد ، خیلی تعجب کرده بود چون هر کار می‌کردم، کلی آب ازم خارج میشد از صبح تا شبش که رفتم سزارین ، گفت آب دور بچه خیلی خیلی زیاد بوده واسه همین تموم نمیشده ... بماند که پشت در اتاق عمل به مامانم و شوهرم چی گذشت ، مامانم گفت وقتی پرستار از اتاق عمل اومد بیرون گفتیم مادر بچه سالمن گفت مادر سالمه من بچه رو ندیدم ولی 💔😫😭 وای مامانم میگه از ترس داشتیم سکته میکردیم دوباره همون ماما اومد بیرون گفت نگران نباشین بچه سالمه، مامانم و شوهرم التماس کردن بچه رو بیارن ، وقتی بچه رو آوردن بیرون ، مامانم میگه شوهرت زد زیر گریه ، میگه همه اشک شوق ریختیم و خداروشکر کردیم😭💕 خدایا شکرت واقعا ... خدایا شکرت که مهدیارم رو دوباره بهمون بخشیدی🤲🙏❤️👼🩵😭😭😭😭😭