#تجربه زایمان #پارت چهارم
گلاب به روتون چند بار بالا اوردم که تو اون شرایط خیلی تجربه ی بدی بود 🥲رب ساعتی طول کشید تا با تزریق دارو فشارم کنترل شد و تونستن بفرستن منو ریکاوری و اونجا هم بخاطر داروها خیلی طول کشید حس پاهام برگرده و فقط چشم انتظار بودم برم پیش بچم 🥲🥹
همش تلاش میکردم پامو تکون بدم تا منو بفرسن بیرون تکون نمیخورد اصلا 😐
اونجا هیچیو حس نمیکردم و حالم خوب بود و یکمم گیج بودم. یکساعتی طول کشید تا دوتا انگشتم تکون خورد و با ذوق گفتم ببرین منو توروخدا. رفتم بیرون و شوهرم بوسم کرد و اشکای شوقی ک باهم میریختیم خیلی قشنگ بود 😭😭❤️❤️انشالا قسمت همه ی چشم انتظارا
وقتی حسم برگشت دردام اومد که شبیه بار خوردن زایمان طبیعی بود انگار باد میفتاد تو رحمت و درد پریود شدید هم داشتی با شیاف و مسکن اروم میشد ولی. کشیدن سوند هم دوسه ثانیه بود و اصلا بد نبود. اوین راه رفتن وااااقعا بد بود و درد بدی داشت اصلا پاهات و از کمر مال خودت نیست و باهات نمیاد اما مجبوری ولی من تونستم 💪انقد پسرم بهم انرژی داده بود ک همه دردام عزیز بود 😍الان روز ششم هستم و هر روز دوش میگیرم و با شامپو بچه میشورم زخممو و با باد سشویار سرد خشک میکنم دردی هم نداره ولی ترس داره. خابیدن و بلند شدن تنهایی نمیشه و باید کمکی باشه...
اینم تجربه ی من واسه همه ی خانومای گهواره هم دعا کردم 🥰❤️
سوالی بود جواب میدم عشقا

مقالات مرتبط

سوال های مرتبط