۱۱ پاسخ

ما خانمها تا کی باید هی از دست این خانواده های شوهر زجر بکشیم.
منم ایقد دلم پره خواهر اگه بخوام بنویسم تا فردا طول میکشه😔

در و پنجره باز بزار اسفند دود بده بعدم بزار هوا عوض بشه بعد بچت و بیار..سریع خودتم دمنوش آویشن بخور آب نمک قرقره کن ویروسی نشی خدای نکرده..

حالم از این آدمای گدا صفت بهم میخوره، اونم تو این دوروزمونه یارو تو خرج خونه خودش مونده دیگ مهمون سرزده میخواد چیکار حالا مریضم باشن دیگ بدتر

خوب غذا رو ازت میگرفتن میبردن توپارکی یاخانه خراب شده خودشون کوفت کنن انگار سوغات برات آوردن خدالعنتشان کنه

چند بار آب نمک قرقره کنید

اه چه ادم هایی پیدا میشن

ای بابا ، چقد آدم عصبی میشه

شمام علنى بگو چون پسرت ويروس داره شوهرم بچه رو برد نگيره

چقدر گدا خب بیرون یه چیزی میخوردن.اومدن ماسک بزن نزدیکشونم نشو

غذا داشتی حالا ؟ چقدر بی فکرن خب خبر بدین قبلش میاین ناهار

اه بدم میاد از آدمای بی ملاحظه

سوال های مرتبط

ملودی ملودی قصد بارداری
مامان حسین کیان مامان حسین کیان ۵ سالگی
سلام مامانای مهربون عصرتون بخیر خوبین حسین جانم ۶ سالشه دیروز که باپدرش رفته بود بیرون یه جا سوییچی خریده بود بعد امروز رفت توی بالکن دید بچه ها توی کوچه ان بازی میکنن گفت منم برم گفتم برو رفت گفت جا سویچیمم میبرم به دوستام نشون بدم گفتم ببر بعد که رفت منم از بالا داشتم نگاش میکردم دیدم جا سویجی دست پسر همسایه مون هست حالا نمیدونم خود پسرم داده یا پسره گرفتم بعد دیدم چند بار هی پسرم رفت نزدیکش که ازش بگیره پسر نداد هی برگشت عقب دوباره پسر اون وسیله ارزش نداره دوست دارم پسرم یاد بگیره بلد باشه وقتی وسیله ای رو که مال خودش به کسی داد دوباره بتونه بگیره و اینکه توی دوست یابی خیلی ضعیفه من سعی میکنم روزی دوساعت باهاش بازی کنم همسرم که اصلا باهاش بازی نمیکنه منم انتطاری ازش ندارم چون ۵صبح میره تا ۵ غروب فقط بلد بگه بیا بشین کارتون ببین یا گوشیشو بده دستش منم باهاش بازی می‌کنم واقعا سخته چون پسر کوچیکم هم سن اضطراب جداییشه همش گریه میکنه منم همش بغل میکنم که با پسر بزرگم بازی کنم و حسین اصلا با خودش بازی نمیکنه و خیل عصبیه زود قهر میکنه میگم حالا بازی ما تموم شد خودت بازی کن گریه میکنه و بشدت بد غذاست و انگار بترسه خجالت بکشه خیلی آروم حرف میزنه کسی نمیشنوه و بردمش باشگاه توی زمستون هوا سرد دو ماه بردم راهم هم دور بود پسر کوچیکم رو بغل میکردم می‌بردم اصلا تلاش نمی‌کرد هیچی یاد نگرفت
مامان رادین و دلوین❤ مامان رادین و دلوین❤ ۵ سالگی
من موندم بعضیا فکر میکنن فقط باید بچه رو دنیا آورد غذا داد بزرگ بشه پس تربیت چی امشب دخترعموم اومد 3تا بچه داره یبار پارسال اومده بود دیگه من نرفتم ک نخاد بیاد وای هنوز مغزم سوت میکشه اول اینکه دخترش 3تا لیوان شربت و نوشابه و نوشیدنی ریخت رو فرش حالا بجز 4 5 تا لیوان آبی ک ریختن دخترش از وقتی اومد تا برن بالای بیست بار دخترمو زد و گریه کرد حالا تصور کنید حتی یکبار نمیگفت نکنید یا اذیت نکنید اومدم لازانیا درست کنم کل پنیرپیتزا و لازانیا رو خالی خوردن ک کم اومد بعد شام گفتم برید یه نوشیدنی بگیرید پسرش با پسرم فرستادم مغازه طبقه پایین دخترش هم رفت وقتی برگشت دخترش پلاستیک پر کرده بود از وسایل مغازه من هنگ کردم ن برا وسایلا برا اینکه پسرم اگ بخاد بره ففط چیزی ک گفتم رو برمی‌داره بعذ مامانش هیچی نگفت پوشک دخترش باز کرذ آخر سر جیش کرذ رو فرشم دیگه میخاستم منفجر بشم بعد رفتیم جلو در گف نمیدونم بچهای مردم هم همینجور فضولن یا فقط مال ما اینجورن خیلی دوس داشتم بگم ن بچهای مردم حداقل تربیت رو دارن پسر بزرگش 8سالشه دخترش 6 کوچیکه 2سال همشون برا خودشون گوشی جدا دارن داشتن میرفتن دختر 2سالش گف گوشی من بردار من دهنم باز موند