به معنای واقعی پرهام ریخت😐
امروز یکی از دوستای دبستانمو دیدم گفت بچه ش از دختر من دوماه بزرگتره ولی پیش مامانشه😑گف از اول برده پیش مامانش چون خودش حوصله بچه نداشته🙄از پسش برنیومده
فقط میره بچه رو میبینه یا ی روز از صبح میاره پیش خودش بعد شب دوباره میده مامانش😑مخم دود کرد نمیدونم چرا

چقدرررر قلبش سنگه
اه اعصابم خورد شد😭

اون بچه مادر میخاد
ن مادربزرگ

واقعا کاش بعضیا هیچوقت خدا بهشون بچه نده….
لیاقت نداره

این فقط تو دادن زرنگ بوده چرا آورده که از پسش نیومده 🤣این میخاد راحت وآزاد باشه .بهونست از پسش برنیومدن قشنگ مشخصه از این ازاداست🤣

حالا کافیه به اینجور ادما سگ و گربه بدی ..واقعا که مادر شدن لیاقت میخواد .
من هرجا میرفتم بچم باهام بود امروز یه ربع گذاشتمش پیش باباش که برم سوپری درو که بستم صدای گریش بلند شد اومده بود پشت در یعنی جگرم آتیش گرفت

بچه مادر میخاد ن دایه چرا اینقدر نسبت ب بچشون بیفکن هستند بچه چ گناهی داشته ؟ مهر و عاطفه مادر کجا مادربزرگ کجا وقت دادن ماهر بوده حالا حوصله نداره پش مسئولیت پذیری چی میشه

خوب مجبور بودع بچه بیارع😐

آدم باید قبل از مادر شدن یا پدرشدن به
بلوغه والد بودن برسه ،باید مسئولیت پذیر باشه ،باید حاظر باشه دوساعت دسشوییشو نگه داره چون بچش بغلشه
بچه آوردن کاری نداره اما مادربودن لیاقت میخواد
تربیت درست اول خود بعد بچه خیلی مهمه
قضاوته اولم اینه که اون خانوم یه انسان بی مسئولیته که فکره خودش و راحتیش هست
یه احتمال دیگه هم اینه که شاید بیماری چیزی داره توی قرنطینه باشه
چون خواهر منم وقتی داشت پرتو درمانی میشد رفت خونه مامان اینا و بچشو فرستاد خونه مادرشوهرش اینا
که اینجور چیزهارو به کسی نمیگن .
شایدم رابطش با شوهرش خرابه بچه رو فرستاده حاشیه امن
بلاخره ظاهر زندگی مردم با داخلش خیلی فرق داره همیشه و اونی که میگن همیشه راستش نیست

خاک برسرش
حتمن خرابه بچه نمیزاره برسه ب Gendeh بازیاش
😒😒😒😒😒😒

پسرخالمم زنش همش بچش میبره میزاره پیش مادرش میگه حوصله ندارم خستم مریضم هر هفته ای یبار میره بهش سر میزنه

تا به امروز مگه آرایشگاه اونم فقط پیش شوهرم
میزارم

چقد بیخیال،بخدا بعضی روزا اینقد استرس دارم سرویس نمیرم ،تا غروب شوهرم بیاد ،تازه اون موقع که شوهرم هست خونه ،باز دوربرشم

هفت هشت بار متن رو خوندم تا هضم کردم چی نوشتین. نه اینکه واضح نباشه‌نه. باورم نمی‌شد
منم یه وقتایی کم میارم یا کارهام مونده یا می‌خوام برم حموم دخترم رو میزارم پیش مامانم. بیشترین تایمی که مونده ۸ ساعت بوده که رفته بودم دکتر و مریض بودم مجبور بودم
بعد من دیوونه می‌شدم از این دوری و فاصله.
ولی به نظرم اگر اعصابش رو نداشته و ممکن بوده باهاش بدرفتاری کنه مثلا سرش داد بکشه اینکه پیش مادربزرگش گذاشته کار درست تری بوده

کاش منم یکم از بیخیالیش داشتم 🙄🤧برعکس اون من انقدددددد ب همه چی راجب دخترم اهمیت میدم مغزم خسته میشه

چقدر عجیب بود

زنداداش منم پسرش که بدنیااومد شبا میزاشت پیش مامانم تاصبح بچه گشنه میموند خودش میرفت طبقه پایین پیش شوهرش راحت میخوابید،الانم که پسرش 17سالشه هنوزم شبا خونه مامانم میمونه،بهش میگیم ببرخونه خودتون بخوابه قبول نمیکنه تازه بعضی وقتها پسر کوچیکش که 10سالشه اونم میفرسته پیش مامانم 🫤

حتما بچش از اون بهونه گیراس مامانشو دیونه کرده خب توان نداره

خوبه شوهرش چیزی نمیگه

وای پشمام😶
اینا چطور میتونن😑

حالا من میخام برم جیش کنم باید سه ساعت خواهش کنم یکی قبولش کنه☺️☺️

چقدر بی تفاوت ☹️

لطفاً درخواست بدین

چه خوب.چه بیخیال .کاش یکم بیخیال بودم منم .چه عالی کاش یکی بود حداقل 2ساعت مثل مادر بگرفتش که یکم بخابم. حمام برم .بخودم برسم