۱۳ پاسخ

تولدش مبارک😍🎈شمع عمرش هزارسال روشن

ای خدا چه گل پسر بانمک و شیرینی خدا حفظش کنه برات
موفقیت هاشو جشن بگیری و خنده هاشو ببینی همیشه
تولدش پر تکرار د مبارک 😍❤️

من همیشه حسرت میخورم بچم ب دنیا اومد چرا هیچ حسی بهش نداشتم

مبارک باشه ایشالا

خواهش مبکنم

🎀🎀🎆🎈🎈

💙🎂👶🏻

تصویر

تولدش مبارک

👶🏻❤️🎂

تصویر

💙🥺💙

تصویر

🍯🐥🌟

تصویر

💙🫀😍

تصویر

عزیزم مبارک باشه
جشن گرفتی
اتلیه ک رفتی خوب بود؟

سوال های مرتبط

مامان ܣߊ‌ܝ̇ߺߊ‌🧸💋 مامان ܣߊ‌ܝ̇ߺߊ‌🧸💋 ۱۲ ماهگی
دخترکم، هانا جانم 🥹💖، زیباترین دارایی‌ ما 🌸✨

یک سال گذشت از روزی که پا به دنیامون گذاشتی…
روزی که با اومدنت، زندگی ما رنگ و بوی تازه گرفت و خونه‌ی کوچولومون پر از نور و شادی شد 🌞🎈
از همون لحظه‌ی اول، شدی قشنگ‌ترین دلیل لبخندهای ما 😍
و از اون روز، هر خنده‌ی تو مثل زیباترین موسیقی برای قلب ما بود 🎶💛

این یک سال پر بود از اولین‌ها؛
اولین لبخندت 😄، اولین دندون کوچولوت 🦷، اولین کلمه‌ت 🗣️ و اولین قدم‌های لرزانت 👣
هر لحظه‌ش برای ما مثل یه معجزه بود ✨
با هر نگاهت عاشق‌تر شدیم ❤️
با هر بوسه‌ی کوچیکت 😘 آرام‌تر
و با هر بغل‌کردنت 🤗 خوشبخت‌تر

فرشته‌ی کوچولوی ما 💕
امروز، در اولین سالروز تولدت، تمام دنیا برامون یه معنی داره: «تو» 💖
تو زیباترین رویای مشترک ما هستی 🌸
معجزه‌ای که هر روز خدا رو برای داشتنش شکر می‌کنیم 🙏✨

تولد یک سالگیت مبارک نازدارم 🥺🎂💖🎉
☣༻𝟏𝟒𝟎𝟑/𝟎𝟔/𝟏𝟕༻☣
بماند ب یادگار تولد یک سالگی قندم🥺❤️
یک سالی ک مثل برق و باد گذشت🥺🌬
#دندان
#پوشک
#نوزاد
#بارداری
#زایمان
مامان نیهان🩷 مامان نیهان🩷 ۱۳ ماهگی
🍃🌸 به نام خدایی که نیهان رو بهمون هدیه داد…

امروز که تقویم رسید به هشت مرداد، یک سال از اون روز بزرگی که تو اومدی توی آغوشمون گذشته. هنوزم انگار صدای اولین گریه‌ات توی گوشمه… اون لحظه‌ی ناب، اون نفس گرم، اون قلب کوچیک اما پر از زندگی که توی بغل من می‌تپید، انگار دنیا از نو متولد شد.🪽

یادمه روزای اول، چقدر کوچیک بودی… اون‌قدر که وقتی بغلت می‌کردم، حس می‌کردم دارم همه دنیامو بغل می‌کنم. تک‌تک شب‌بیداری‌هام، گریه‌ها، لبخندهای بی‌صدا، و اون خنده‌ی اولی که دلمو از جا کند، همه‌شون توی قلبم ثبت شدن.

نیهانم… تو بزرگ شدی. حالا دیگه بهت می‌گم “دخترم” و تو با یه لبخند شیطون یا یه صدای شیرین جواب می‌دی. ۴ تا دندون کوچیکت درآمده، راه رفتن رو یاد گرفتی، مامان و بابا گفتنت شیرین‌ترین موسیقی دنیاست.

یه سال گذشت از اولین لحظه‌ای که دستتو گرفتم… یه سال پر از تجربه، عشق، ترس، اشک و خنده. انگار همین دیروز بود که اولین بار اسم‌تو صدا زدم و حالا دارم تولد یک‌سالگیتو جشن می‌گیرم.

تو فقط یه دختر کوچولو نیستی، تو امیدی، نوری، آرامشی که با اومدنت زندگی‌مونو معنا دادی. با هر نگاهت، با هر حرکتت، انگار خدا لبخندشو توی خونه‌مون گذاشته.

امروز، تولد توئه… اما انگار دوباره تولد منم هست. چون با تو، منم دوباره متولد شدم… یه مادر شدم، یه عاشق واقعی، یه آدمی که یاد گرفت بی‌قید و شرط دوست داشتن یعنی چی.

🎂🎈 بهشت پنهان من، تولد یک‌سالگیت مبارک.
امیدوارم دنیا همیشه به اندازه قلبت مهربون باشه، و زندگی برات پر از رنگین‌کمان، لبخند و رؤیاهای قشنگ بشه.
با عشقِ بی‌نهایت…
مامان و بابا 🌈🦄
مامان علی جون مامان علی جون ۱۵ ماهگی
علی جان دلم، اولین تولدت مبارک عمر مادر...🎂❤️🎂❤️🎂
پسرکم باورم نمیشه که یکسال گذشته...
یکسال از اولین لحظه ای که صدای گریه ات رو شنیدم،اون لحظه ای که دنیا ایستاد و تو شدی همه زندگیم
علی جانم❤️تو فقط یه بچه نیستی...
تو دلیلی هستی برای نفس کشیدنم،برای بیدار شدن،برای ادامه دادن...
با اومدت قلب من شکل تازه گرفت
پر شد از چیزی که هیچ وقت با هیچ کلمه ای نمیتونم تعریفش کنم،یه عشق خالص،یه وابستگی بی مرز،یه آرامش عجیب که فقط و فقط وقتی توی بغلمی میتونم حسش کنم.
یکسال پر از لحظه هایی بود که با اشکم با لبخند قاطی شد...
وقتی اولین بار خندیدی،وقتی اولین بار بهم نگاه کردی،وقتی اولین بار دستت رو دور انگشتم حلقه کردی...
تو بزرگ شدی جان دلم ولی منم با تو بزرگ تر شدم ،قوی تر شدم،عاشق تر شدم...
نمیدونی هر شب قبل خواب چقدر میبوسمت و تو به این کار عادت کردی و با بوسه های من خوابت میبره،چقدر بعد خواب نگات میکنم و از خدا تشکر میکنم که تو رو بهم داد...
که صدای نفس هات شد امن ترین موسیقی شبهام...
که بوی تنت شده آرامبخش تمام خستگیهام...
علی کوچولوی من❤️
امروزم تولد توئه🎂
اما انگار هدیش رو من گرفتم
خودت رو،وجود نازنینت رو،عشقی که تا همیشه توی قلبمه
تولدت مبارک پاره تنم😍
هر سال،هر روز،هر لحظه بیشتر از قبل عاشقت میشم و دوست دارم

بمونه به یادگار با یک روز تاخیر
چون من و علی جانم دیروز سخت مریض بودیم و امروز بهتریم
خداروشکر
مامان مرد کوچک خونه مامان مرد کوچک خونه ۱۵ ماهگی
❤️تولد یک سالگی پسر قشنگم با۲۳ روز تاخیر ❤️ امیرمحمد جانم تو باید ۲تیر به دنیا می یومدی اما خیلی عجله داشتی و۲۰روز زودتر در ۳۶هفتکی در تاریخ ۱۴۰۳/۳/۱۲ پابه دنیا گذاشتی دقیقا ۲ روز قبل از تولدم خواست خدا بود که می خواست تو رو به من هدیه بده وتو بشی بهترین هدیه تولد تموم عمرم امید وارم سالیان سال تولدمون رو با هم جشن بگیریم ❤️ساعت ۲شب حالم بد شد و فشارم رفت بالا ومجبور شدیم بریم بیمارستان و منو بستری کردن اورژانسی به اتاق عمل رفتن و تو ساعت ۷صبح روز شنبه به دنیا اومدی وقتی پرستار تورو آورد پیشم صورتت نرمت رو گذاشت روی صورتم ومن بوست کردم بوی بهشت می دادی و اون لحظه بهترین لحظه عمرم بود اما این خوشی دوامی نداشت چون زردی داشتی و باید بستری می شدی و همون جا بود که فهمیدن پلاکت خونت پایین هست و اورژانسی بردند ان ای سی یو هنوز صدای گریه هات پشت در ان ای سی یو تو گوشمه که پرستارا داشتن برات رگ می گرفتن بمیرم برات مادر که تو درد می کشیدی ومن هیچ کاری نمی تونستم بکنم فقط باید تحمل می کردم خدا کنه هیچ مادری تو این موقیعت قرار نگیره همون جا پشت در با دل شکسته تو رو نذر علی اصغر امام حسین کردم و گفتم اگر خوب بشی یه سال باهم پیاده روی اربعین بریم کربلا ان شالله امام حسین بطلبه با هم بریم ،من هر دو ساعت یه بار می تونستم ببینمت بوت کنم بهت شیر بدم هر وقت می یومدم پیشت تو رو بدون لباس زیر نور با چشم بسته که یه عالمه سیم بهت وصل بود قلبم آتیش می گرفت دوست داشتم بغلت کنم از بیمارستان فرار کنم اما نمی تونستم چون باید خوب می شدی ....ادامه در تایپ ها می نویسم