مامانایی که استراحتی بودید مثل من شما هم کمر درد شدید میگرفتید؟توی۴/۵ماه در حدی که تموم خوردن سخت بود براتون؟
الان واحد پایینمون تازه۱۸هفته باردار. از ساعت۸شروع شد کرد شدید داشت دیگه تا۱۰موند خونه بهش گفتم بره بیمارستان دکتر براش قبلاً شیاف گذاشته بود هرشب الان از اون هفته بهش گفته یک شب درمیون الان که رسیده بیمارستان گفتن این درد زایمانی گرفتی باید زودتر میومدی و اینکه تازه سونو سلامت جنین می‌خوان بفرستنش ولی سونو واژینال گفته که سرویکس کم شده خیلی.
میشه براش دعا کنید بچشو صحیح سلامت بغل کنه بعد۸سال بچه دار شده سنش زیاد نیستا۲۶سالشه ولی خب الان یه چند سالی چشم انتظار بوده.
اینجوری هم که براتون توضیح دادم کامل باید بگم ما تازه برای اجاره این خونه۲۴روز که اینجا اومدیم ولی خوب چون دختر خوبی بود خیلی خیلی زود جور شدیم باهم الان کل فکرم پیششه چون خودمم چندین بار این شرایط بستری و استرس تجربه کردم و واقعاً لحظات بدیه

۲ پاسخ

انشالله که خدا کمکش کنه کاش درد داشت زودتر میرفت من خودم 31 بودم که درد زایمان گرفتم از صبح شروع شد ولی همش گفتم الان خوب میشم ولی هی شدید شد که وقتی رفتم بیمارستان 6 سانت باز شده بود و زایمان کردم انشالله که دوستت چیزیش نباشه

انشاالله که بچشو صحیح و سالم بغل کنه

سوال های مرتبط

مامان آرش و رستا☺️ مامان آرش و رستا☺️ ۱ سالگی
دوستای قشنگم .
بعضی هاتونو چند ساله که میشناسم از زمان بارداری تا الان
خیلی خیلی صحبت کردن باهاتون برام لذت بخش بود
از تجربه هامون کنار هم دیگه گفتیم
از دل نگرانی هامون
از خوشی و ناخوشی هامون
خیلی وقتا دلم گرفتم باهاشون درد و دل کردم بیشتر بخاطر آرش قشنگم
و شما چقد خوب در کنارم بودید به صحبت هام گوش دادید داریم دادید
ولی من از وقتی که این اتفاق برای دخترم افتاد قبلشم که خب بخاطر آرش حال روحی خوبی نداشتم رستام که اینطور شد به کل داغون شدم
قبل از این همه میگفتن آرش بخاطر چشم نظر رفت میگفتم نه بابا کی گفته
چشم نظری وجود نداره ولی الان واقعا نظرم عوض شده دقیقا یکی دور روز قبل به خانومی گفته بود قد بچه هاتون چنده منم خب جواب دادم حساسیتی هم نسبت به این موضوع نداشتم حتی بارها عکس رستارو گذاشتم‌ ولی الان میفهمم اشتباه بوده
دیگه فکر میکنم باید از این فضا دور باشم تا هم به خودم هم به دخترم برسم واقعا خیلی آشفته احوالم
دلم نیومد بدون خداحافظی برم خیلی خیلی دوستون دارم واقعا در طول این مدت خیلی چیزا ازتون یاد گرفتم
ایشالله تن بچه هاتون همیشه سالم و سلامت باشه
خداحافظ 🥺🫂شاید یه روزی دوباره برگشتم کنارتون
مامان ساره مامان ساره ۱ سالگی
مامانا بلاخره با یه هفته تاخیر ما هم واکسن18ماهگی امروز زدیم.
تو مرکز بهداشت از بس گریه کرد تمام صداش کیپ شد منتها تو ماشین دیگه با مامانم یکم بازی کرد تا رسیدیم خونه خوابش میومد خیلی چون قبل بردن به بهداشت ساعت7/30بیدارش کردم بعد تا8بهش شربت پاراکید دادم بجای قطره اونم5سی سی بخاطر همون بیدار شدن و تاثیر دارو خسته بود دیگه یه نیم ساعت بزور با اسب اینا سرگرمش کردم که یکم راه بره بعد اون خودش رفت سمت نانوش که لالا کنم اما چون خیلی بد واکسن بود تا الان که تجربه داشتیم دیگه وسایلاش برداشتیم از صبح مستقیم اومدیم خونه مامانم اینا با اینکه دوتا خیابون فاصله داریم اما مامانم گفت بیا اینجا من حواسم به بچه باشه خونه نمون دیگه چون سریای قبل هم کلا تایم واکسن خودش کنارم بود با همه این توضیحا لطفا دعا کنید که سبک ترین حالت براش بگذره چون تازه وزنش رسیده10کیلو ولی ماشاالله قدش84بهم گفت اما من همیشه یکی دوستانت خطا در نظر میگیرم که شاید کوتاه تر باشه قد بچه اونا تند تند اندازه میگیرن