الان ک خوابیده از عذاب وجدان نمیتونم خودم بخوابم با اینکه خیلی خوابم میاد با خودم میگم چرا نزاشتم امروز تو پارک بره پی کارای خطرناک چرا نزاشتم با آب کثیف بازی کنه چرا از کوره در رفتمو سرش داد زدم بخدا ما مادرا هم ادمیم جایی میریم شوهرم جوری رفتار می‌کنه انگار این بچش نیس خب منم از کمر افتادم دیگ با اینکه سمت کارای خطرناک میرفت ولی الان با خودم میگم خب میزاشتی بره هوف مادر بدیم مثلاً یکیش همین دیوار مرگ بود خب میخواست بره نگا کنه بره کلا تو اون جمعیت با اینکه خطر داشت یا اینکه گریهههههه میکرد ک وقتی این ماشین برقی ها روشنن بره تو زمین خب خطر ناک بود نمیشد دیگ با اینکه کلی ماشین سوارش کردم 😓😓کاش مادر نمی‌شدم از پسش برنمیام واقعا همسرمم کمکم نیس اصلا اینجور جاها چند وقته واقعا حوصله ندارم از کوره در میرم

الحمدلله اخرشبا تنها حسی ندارم حس عذاب وجدانه چون میدونم واقعا صد خودم رو گزاشتم
مطمعنم همه مادرا همینجوریم همه توانمون گزاشتیم
بهش فکر نکن عزیزم چیزی خطرناکه خطرناکه دیگه غصه نداره

اینستا یه کلیپ بود بعد خواب بچه مادرای ایرانی عذاب وجدان و ناراحتی دادو زدن های بچش پشیمانه صبح همون آش وکاسه هس هممون همینیم خواهر سعی کن جایی که برا بچت مناسب نیس اونجا نبری

عذاب وجدان نداشته باش بگیربخواب توهم آدمی خسته میشی ول کن،انقدرچالش پیش رومونه تابزرگ بشن که حدنداره

اتفاقا من میگم بزار گریه کنه حالا یکمم عصبی بشم سرش اما خدایی نکرده اتفاقی واسش نیفته کارای خطرناک نکنه چون دور از جون بچه ها بعضی اتفاقا قابل جبران نیس مثلا بیفته سزش جایی بخوره دستش و پاش بشکنه دماغش و چشمش از بین بره من به همه اینا فکر میکنم میگم ولش کن بزار گریه کنه کم کم جایی دیگه سرشو گرم میکنم چون میدونم اگه بزارم اون کار خطرناک بکنه بعد اتفاقي هم بیفته بدتر داغون میشم

آره واقعا مردا بیشعورن فقط فکر خودشونن ماهاییم که هم باید از بچه مواظبت کنیم هم کوزتی کنیم تو خونه بدون حقوق و پر از استرس و سختی بکشیم

همه همینن مگه چقدرمخمون میکشه منکه بعددوتا بارداری واقعا اعصاب صفر