کل صبح و‌شب با بچم سر میکنم نوکرشم هستم اما شوهرم اعصابمو میریزه به هم فکر میکنه فقط مادر خواهرش میفهمن بچم نافش زده بیرون خواهرش دمر بچه رو میگیره رو دستش نافشو فشار میده که مثلا باد دلش خالی شه من نمیخوام این کارو کنم شوهرم سرم داد و بیداد میکنه حالم دیگه داره ازش بیشتر به هم میخوره کاش میتونستم ازش جدا شم واقعا خستم کرده فکر طفل معصوممو میکنم هیچی نمیگم تورو خدا برام دعا کنید دارم دیوونه میشم دیگه

مگه بادکنکه که بادش خالی بشه
بچه رو باهم ببرید دکتر و از دکتر بخواه توضیح بده نحوه صحیح مراقبت از بچه توی این شرایط چجوریه که شوهرتم متوجه بشه چیکار باید بکنه و خانوادشم توجیه کنه

عزیزمحتما به متخصص اطفال نشون بده، فتق ناف نباشه خدایی نکرده

ناف دختر من تا چند ما هگی بیرون بود بد خودش رفت داهل

لعنت ب هرچی مرد دهن بین و زبون نفهمه😑

مثل مادرشوهرنفهمم بچموکن مونده بودبکشه بچه هم حالاداشت خفه میشد شبراوردبالا واب دهنش هی میریخت ورنگش قرمزشدونفس نفس میزدوگریه جیغ وهرچی بهش میگی میگه من بلدم بچه بزرگ کردم هیچطورش نیست وبچه خودمونه دلم میخاد🤦حالاهم اونجازندگی میکنم همش میادسراغ بچه🥺

وا یعنی چی بادش خالی بشه بچه تا یه مدتی نافش بیرونه کم کم ک بزرگ تر بشه میره داخل

مادر شوهر منم اینجوریه اومده میگه اینجور شیر بده اینجور بغلش کن این جور پوشکش عوض کن

منم خیلی بدم اومد باهاش دعوا کردم گفتم زایمان کردم درد داشتم بخیه خوردم کسی نبود بچمو بگیره خانه تمیز کنه الان ک بزرگ شده همه دوس خوارش شدن
شوهرمم گفت خوب کردی

خب بهش بگو کارخاهرت خطرناکه🫤چه مردعجیبی