سلام مامانای عزیز
یکم درد و دل:
شما تو بزرگ کردن بچه‌هاتون کمکی دارین مثل ماماناتون آبجیتون یا مثل من دست تنهایین ؟ شوهرمم تا میاد خونه ساعت میشه ۸ 😑😑😭😭
من چون راه دور ازدواج کردم از خونواده خودم کسی اینجا نیست بچه از وقتی چهار ماهش شده میگه فقط منو بیا بغل کن یا پیش من بشین با من بازی کن کل انرژی من میره و به زور می‌رسم که یه غذایی درست کنم یا استراحت کنم خیلی خسته شدم اوناییم که مثل من دست تنهام بیاین یکم از خودتون بگین 🥲🥲

عزیزم منم راه دورم خانواده خودم هیکی پیشم نیست کلا دست تنهام شوهرمم۱۲شب میاد از سر کار حالا خدایی روزا که خونس میگیره دخترمونو

منمممم تنهااا تنهااا شوهرم عین شوهرشماا شب میاد دست تنهاا خانواده هم دور

منم تنهام عزیزن به خداچنددقیقه میخوابه باعجله غذهای درست کنم یاکاری انجام بدم کلااستراحتم ندارم شبهاتاسه وچهارصبح هم نمیخوابه

بله منم راه دوری ام آره اذیت هم میشم

همسر منم صبح ساعت ۶ میره و ساعت ۶ غروب برمیگرده ولی تا جایی که میتونه کمکم میکنه خدا خیرش بده ولی خب بیشتر کاری ازش برنمیاد یا نیست یا کارایی هست که خودم باید انجام بدم

تنهایی خیلی سخته واقعا یه وقتا آدم میگه یکی باشه هم نیم ساعت این بچه رو بگیره من فقط یه چرت بزنم یا یه دوش درست و حسابی بگیرم یا یه چایی داغ بخورم

سلام عزیزم منم تنهام البته راه دور ازدواج نکردم عروس داییم شدم ولی توی بچه داری از ب بسم الله حاملگی تا زایمان و تا الان تنها بودم خواهر ندارم مادرمم فوت کرده زنداداشم از خودم کوچیک تره خانومِ بابام خودش بچه کوچیک داره مادرشوهرم پاشو کمرش درد میکنه خواهرشوهرمم شاغله واسه خودش وقت نداره چه به ما... از هیچ کدوم انتظار کمک ندارم خلاصه تنهای تنهام😄

منم شرایطم مث خودته
از 9 ماهگی ب بعد هم مرخصی زایمانم تموم میشه باید برم سرکار
نمیدونم باید بچه رو چیکار کنم
الانم چند وقته اصلا شیر نمیخوره دارم دیوونه میشم
از ساعت 7 صبح تا الان 50 تا خورده

منم دست تنهام
بخدا دیگه خسته شدم همش فقط گریه می‌کنه شیرم بخوبی نمیخوره

منم کمکی ندارممم

غصه نخور خدا با ماست

به نام خدامنم راه دورازدواج کردم تنهای تنهام.شوهرم۶صبح میره۶غروب یا۷برمیگرده.نگران نباش تنهانیستی😅

والا عزیزم منم مثل توم حتی یه بچه بزرگترم دارم ولی وقتی خیلیا رو میبینم در حسرت یدونه آن روزی هزار بار شکر میکنم درسته سخته ولی بازم شکرت خدا لایق تونسته بهم فرزند داده ...واقعاااا اذیت میشم ولی ارزش داره

آره عزیزم منم دست تنها شهر غریب... خانوادم شهرستان هستن و. مادرم چند ماه پیش در اثر سرطان لعنتی آسمونی شد و من تنها موندم... وگرنه پیشم میموند... شوهرم منم کله سحر میره در بهترین حالت 9 شب برمیگرده اونم بنده خدا خستست کمکم میکنه در حد نگه داشتن بچه منم به بقیه کارها میرسم... خانواده شوهرم نزدیکن ولی مگه اونا میخوان دل بسوزونن؟ میدونن هم مادرم خیلی وقت نیست که فوت شده و. تنهام و روحیمم خوب نیست... حق هم دارن همه کنار خواهر و مادر خودشون هستن اونا چه میدونن تنهایی ینی جی

کاش پیشتون بودم به همتون کمک میکردم خودمم تنهایی بچه هامو بزرگ کردم تو شهر غریب و تنها بودم ولی الان کمک دخترم هستم نوه ام رو بزرگ میکنم