فردا موعدمه
فعلا هیچ علائمی ندارم
نمی‌دونم خدا باز ما رو لایق پدر و مادر شدن میکنه یا نه
این روزها حس می‌کنم شیرین ترین لحظات عمرمو میگذرونم
با هر جمله جدید دخترم قند توی دلم آب میشه
دوست دارم همون لحظه بخورمش از بس شیرین حرف میزنه
اخه چند روزه شروع کرده جمله سازی
بهم حق بدید ذوق مرگ بشم🥲
از اینکه این روزها میگذره و دیگه تکرار نمیشه غم بزرگی میشینه روی دلم
کاش هیچ وقت بزرگ نشه
اخه من دلم برای این روزها تنگ میشه🥲🥲🥲

چ‌خوب ک همچین طرز فکری داری
من همش غر میزنم
پسرم فوق العاده شیطونه
تا ازش غافل شم یک کاری برام درست میکنه
واقعا خسته ام
میخوام بذارمش مهد از ۱ هفته دیگه
ناراحت شدم براش این تاپیک تو رو خوندم
اما دیگه نمی کشم
تنهام .. کسی نیست یک ساعت برام نگهش داره
شوهرم صبح زود میره ۴ میاد
وسط اثاث‌کشی ام
کلی کار کردم و کارتن جابجا می کردم شوهرم ک سرکار میرفت
اخر امشب گفت مگه چکار کردی همشو خودم چیدم
خلاصه،از همه نظر خسته ام
از بچه از زندگی از خودم

ان شاالله که باشی اونم اولادی سالم و صالح

عزیزم خیلی شیرینن دختر منم تازه شروع کرده جمله بگه واسه پسرم فیلم گرفتم گذاشتم فلش گاهی میزارم میبینه اینقد ذوق داره

منم موعدمه انشاالله که بارداری عزیزم

من ک امروز دو روزه دوباره ماملن شدم
و فکر میکنم تو سخت ترین چالش زندگیمخ

فک کنم حالا که حرف میزنه و منظور همو میفهمید آروم تر بشه

واقعا خیلی زود میگذره با همه سختی هاش دوست دارم تو همین دوره بمونم 🥹
البته دو ماه دیگه نی نی جدید میاد اون موقع دیگه قشنگ پوستم کندی😬😁