این خودش یه نوع افسردگیه بعد زایمانه
خوب میشی خودتم یکم سعی کن که از این حالت در بیایی برای خودتم خیلی سخت هستش
ی نوع افسردگی و حس نگرانیه اینم
ب مرور کم میشه.
منم وابسته ی دخترمم.حتی وابسته ی پسر ده سالم.و نمیتونم بذارم بره خونه مادرم بخوابه.تنها وقتی خوابید ک من بیمارستان بودم اونم ۳ شب بخاطر زردی دخترم.
شب و روز برا پسرم گریه میکرد و روز سوم اوردمش بیمارستان بااجازه مسئول بخش تاشب نگهش داشتم.خیلی وابستگی بده.
ولی خب باید مدارا کنیم.
منم همینم اصلا حاضرم ۲ساعت بخوابم ولی خودم بچه مو نگهدارم و کاراش رو بکنم...با اینکه سزارینی بودم از شب دوم خودم کاراشو میکردم با اینکه همه بودن الان هم یه شهر دیگه ام فقط بخاطر اینکه کسی بچه مو بغل نکنه و کاراش رو نکنه دوست ندارم برم خونه بابام و پدرشوهرم
منم همینم بخدا
منم اولش دوست نداشتم کسی بغلش کنه . الان میگم کاش خونه هاشون نزدیکم بود دوسه ساعت توروز نگهش میداشتن من میخابیدم 🫤
من از خدامه یکی پسرمو نگه داره من بخوابم. چجوری کم نمیاری دمت گرم واقعا
حالا اولش هست هنوز بزار یه دو سه ماه که شد از خداته کسی بگه بده بغلم
وای خدااا ...منکع از بس خسته ام دوس دارم بچه هااموو کسی نگع داره ..
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.