خیلی آدم بی اعصابی شدم و شدیدن برای این کار پشیمونم
دیشب خیلی خیلی خسته بود
آیرانا نمیخوابید همش دوست داش بازی کنه منم همش میخواستم بخوابم
البته که ساعت ۱۰بود ولی من رد داده بودم
با شوهرم دعواکردم. آیرانارو جیغ زدم سرش بعدم رفتم رو مبل خوابیدم که آیرانابهم نپیچه
امروز بیدارشدم عذاب وجدان دارم بچم اومد پایین مبل خوابش برده فک کنم شیر می‌خواسته😢
چیکارکنم یکم آروم ترشم
از وقتی حامله شدم این بچه و شوهرم آرامش ندارن خودم میفهم خیلی بد خلقی میکنم

چرا زود باردار شدی وقتی بچت کوچیکه
جلوگیری میکردی

عزیزم تو بارداری هورمونا میریزه بهم ادم بی اعصاب میشه میفهمم چی میگی
منم حامله که بودم همش با شوهرم دعوا میکردم الکی گیر میدادم طوری که روانی شده بودم اصلا ی وضعی بود
الان از دل بچت دربیار باهاش بازی کن بوسش کن به شوهرت وضعیتت رو توضیح بده که اونم وقتی حالت خوب نیست همکاری کنه بچه رو سرگرم کنه

عزیزم بخاطر تغییر هورمون هاست منم دیروز با همسرم بحثم شد طاقت هیچ ناملایمتی هم از بچم ندارم