۵ پاسخ

دختر من قهر نمیکنه ولی لجبازی چرا چیزی ک‌بخواد باید بخری براش و هی تکرار می‌کنه

من دخترم 8سالشه هنوز قهراش نیم ساعت طول نکشیده
به نظرم از الان زوده یاد بگیره این رفتارو

من دخترمو صبح بردم حموم
بعدش اجازه ندادموهاشو سشوار کنم،منم بهش گفتم از دستت ناراحتم
اونم قهر کرد و رفت تو اتاقش
هنوزم با من حرف نمیزنه🤪

من پسرم گیر میده چیزی میخوام اما نشون میدم نداریم دیگه چیزی نمیگه
تا قهر دعوا کنم فقط میگه مامان منو دعوا نکنیا
فقط گاهی برا گوشس زیاد گریه میکنه تمام اونم برنامه کودکی بخواد تو تلویزیون میزارم براش

دختر من تحمل یه ثانیه قهر رو نداره، اگه بجای جانم‌بهش بگم بله! میزنه زیر گریه تا زمانی ک برم قربون صدقش برم ، وقتی ناراحت میشه میره توی اتاقش گریه میکنه اما خیلی زود میاد بیرون یا من میرم و میخنده

سوال های مرتبط

مامان حامی مامان حامی ۳ سالگی
سلام مامانا من پسرمو ۵ روزه مونده بود ب تولد ۳ سالگیش از پوشک گرفتم قبلش خیلیا بهم میگفتن زودتر از پوشک بگیرش پوشک گرونه نمیدونم عفونت میکنه زشته جلو بقیه ک‌ بچه با این سن پوشکه انگاری ک ۶ سالش بود بچم🤣البته منم قبل تر شروع کرده بودم ولی واقعا باهام همکاری نمیکرد یعنی من هرچی تقلا میکردم ک زود ب زود ببرمش دستشویی اون بیشتر مقاومت‌میکرد جوری شده بود این راه اتاق تا دستشویی رو تو بغلم مشغول یا کشیدن موهام بود یا چنگ زدن بدنم ک ب هر طریقی میخواست مانع بشه ک ببرمش دیدم اینطوری نشه هن خودش اذیت‌میشه هم من بماند حالا این وسطا گاهی ک دستشویی جیش نمیکرد از لج بازی میاوردمش بیرون تا شلوارشو بپوشم تو خونه جیششو‌ میزد.دیگ تصمیم گرفتم ب حرفای بقیه گوش ندم و صبرکنم ب موقعش تا اینکه بالاخره قبل تولد ۳ سالگیش تونستم از پوشک کامل بگیرمش فقط ۲ روز اول ی بار تو شلوارش جیش کرد ی بارم نتونست شماره ۲ رو کنترل کنه و تو شلوارش زد از اون روز تا الان راحت هم جیششو میگه هم شماره ۲ رو نیازم نیس زود ب زود برمش دستشویی امروز خودش ساعت ۷ بیدارم کرد مامان پی‌پی.نمیدونید چقد خوشحال شدم انگار تموم دنیارو یهم دادن یعنی من اورستو فتح میکردم اینقد خوشحال نمیشدم ک با گفتن پی پی این بچه خوشحال شدم.و این بود تجربه من
مامان رایانی🥹😍 مامان رایانی🥹😍 ۳ سالگی
بچها امشب ی اتفاق افتاد ک من تو ماشین نشستم گریه کردم خیلی حالم بد شد من خودم ادم خجالتی بودم از اول این موضوع از بچگی تا الان خیلی اذیتم کرده از وقتی مادرشدم خیلی بهترشدم قبلا با همسرم بیرون میرفتیم به همسرم میگفتم تو قیمت این لباسو بپوش در این حد برعکس همسرم ک خیلی اعتماد بنفس داره میون صدنفر غریبه ام باشه جمعو تو دستش میگیره




امشب تو شهربازی رایان بازی میکرد بعد ی دختر ۸/۹ ساله ام اونجا بود داشت پازل درست میکرد رایانم میدویید دستش خورد ب پازل دختره اونم اومد ب رایان گفت چرا خرابش کرذ چرا بهش زدی
رایان ساکت شد بغض کرد هرکاری کردم نموند بازی کنه میگفت منو از اینحا ببر بیرون برم ی باز دیگه بکنم نتونست چیزی بگه نه ک بگم امشب اینحوری شد ها رایانم خجالتیه میریم جایی ادم غریبه ای اونجا باشه نه حرف میزنه نه تکون میخوره این خیلی منو اذیت میکنه
یا ی نفر اسباب بازی از دستش بگیره نمیتونه پسش بگیره
میترسم همینجوری بمونه تو جمعای خانواده خوبه بازی میکنه حرف میزنه حاضر جواب هست ولی وقتی ی غریبه میبینه ساکت میشه
بخدا خیلی اذیت میشم اینجوری میشم
اون شب رفتیم ی جایی رایان تاا اخرک برگشتیم همش دستش دهنش بود ازجاش تکون نمیخورد هرکیم باهاش حرف میزد جواب نمیداد
من باید چیکار کنم باعاش خودش درست میشه یا باید من کار کنم😔