۱۰ پاسخ

شاید بگین همینه دیگه،
بچه باید بدنش عادت کنه و ازین حرفا،
ولی بعضی بچه ها بد مریضن
دارو سخت میخورن
از همه چی عقب میمونن

بروتوپی ویعلمشون بگولطباتوگروه تذکربده بعضیاواقعانفهمن بلانسبت
به ماگفتن اگه کسی مریض شدسه روزنبایدبیاریدش تاواگیرش ازبین بره بعدش هم باماسک بایدبیادتاعلائمش کامل ازبین بره

منکه پسرم سرماخورده نذاشتم بره. مشکل منم. پارسال همین بود یسریا خیلب بی فرهنگن. عین خیالشون. نیس بچم پارسال بدجورمریض شد ک ده روزبستری شد. تازه واکسن انفولانزاهم زده بودمثلا

پارسال اینجا یه گرد و خاک خیلی وحشتناک اومد پسرم به خاطر حساسیت یه ماه سرفه میکرد مدرسه قبول نمی‌کرد ببرمش هرچی میگفتم دکتر گفته حساسیته باور نمیکردن

دخترت مگه ۶ سال نیست دیگه دیره واسش واکسن پره ونار

ببین تا دیر نشده اسپری بینی آب نمکی بزن چنتا تو بینیش مریض نمیشه

دستاشو مرتب بشور ناخن اشو کوتاه نگه دار و اینکه توی کلاس قبل از خوردن حتما دستاشو بشوره اینا تاثیر داره و به معلم شون بگو پنجرههارو باز بزاره کلاس تهویه نداشته باشه زودتر مریض میشه

کدوم مدرسه میره گلم

نمیدونم چرا بعضیا اینقد درکشون پایینه خب دیده بچش مریضه حالا میگیم دوست داشته روز اول بیاد حداقل یه ماسک براش میزد یا معلمو درجریان میزاشت و اونو قاطی بچه ها نمیکرد

حتما ب معلمشون بگو کسایی ک علایم دارن رو بفرستین خونه ...
و اینکه بعد اینکه اومد خونه قطره سدیم کلراید بریز براش ..توی هر سوراخ ۳ قطره ..قشنگ بینیش شسته بشع.
دستاشم بشوره

سوال های مرتبط

مامان پسرك🧸 مامان پسرك🧸 ۶ سالگی
فردا
اولین روزیه که بچه هامون ،
میخوان اولین قدم هاشون رو برای پیشرفت به سمت اینده بردارن ..😍

بچه هایی که انگارهمین دیروز داخل بیمارستان توی بغلمون گزاشتن و فهمیدیم واقعنی مادر شدیم🥹
این ۶سال به چشم برهم‌زدنی گذشت ..
خیلیامون از همون نوزادی بچه هامون باهم اینجابودیم و
قد کشیدن و بزرگ‌شدن بچه های همدیگرو‌ دیدیم‌🥺
چه شب هایی که بچه هامون تب‌میکردن و اینجا از هم‌کمک‌میگرفتیم و از‌همون موقع گهواره شد یه تیکه از‌ وجودمون ..
انگار تا به یه مشکل برمیخوردیم سریع میدوییدیم‌میومدیم‌اینجا‌تا ببینیم‌‌چاره چیه …
امشب واسه ما مامان اولی ها یه شب دیگه‌اس 🥹
شبی که واقعا میفهمی‌بچه‌ات‌بزرگ‌شده‌و‌دیگه‌وقتشه مستقل بشه
وقتشه واسه اینده اش قدم برداره
وقشته پیشرفت کنه
وقتشه یادبگیره به تنهایی‌بتونه از‌پس کارهاش بربیاد
وقتشه دیگه یه قدم از‌مامان‌و بابا فاصله بگیره
امشب وقتی داشتم وسایلشو‌ اماده میکردم همچنان با لبخندی که‌گوشه ی لبم اومد یه بغض خاصی هم گلومو گرفت 🥲
ان شاالله خدا پشت و پناه همه ی بچه ها باشه و همیشه خودش در پناه خودش همه ی بچه هارو حفظ‌کنه ♥️
بیاید شماهم اینجا از‌حس‌قشنگتون‌ بنویسید😍🥹
ک