وای خونم بمب افتاده
به دخترم واکسن زدیم همش داره نق میزنه
شوهرم نیست
پسرم آدم مشقش رو انجام بده دفترش رو خراب کرد
منم از حرصم دفترش رو گرفتم و پرت کردم اونور، برگه هاش خراب شدن
اعصابم خورده
از دست شوهری که عین خیالش نیس ،از تنهایی
تابستون اومد و رفت یه مسافرت نرفتیم

فدای سرت بذار شلوغ باشه خونه
ببخشید ربات که نیستی تنهایی بهترازین نمیشه

خدا قوت خیلی سخته

فدا سرت خودت و بچه هات کارِ خونه
منکه شنبه باید پسرم رو ببرم واکسن ولی خونم از الان بمبه😐

اون بچه گناهی نداشت که دفترش رو پرت کردی

عزیزم بشین با شوهرت حرف بزن از شرایطت بگو از حال و روحیت بلاخره مردا درکی ندارن از وضعیت زن ها باید با صحبت متوجه شرایط بعد زایمان بشن

هممون همینیم .
ولی باید به اعصابت مسلط باشی.طفلی بچه که گناهی نداره

اون بچه چ گناهی داره ک اعصاب خردی روسرش خالی میکنی.بغلش کن بدل نگیره.ب بچه هات عشق بده کار خونه همیشه هست نگران نباش خواهر

وایییی این مدارس خیلیییی سخته با یه بچه کوچیک