۲۶ پاسخ

دقیق شوهر من رفتاراش این مدلی 😔براش کرم سوختگی بزن استا بده دردش اروم کن

الهی🙁

غصه نخور خوب میشه دختر من ۱۱ماهش بود اقام با خانوادش یعنی ۷نفر نشسته بودن دخترم میره با سر میخوره ب تخت فرفورژه دختر بخیه خورد کنار چشمش متاسفانه مقصرش من شدم اقام میگفت تو مادری مرتیکه نمیگه من نشسته بودم سرم تو گوشی بود مرد جماعت همینن انشالله هرچی زودتر خوب میشه

بنظرم وقتی چای اطرافتونه یجا بزارید که بچه دوید نریزه روش بزارید کارتون یا نمیخورید و هواستون جای دیگس لیوان نزارید کنار دست تون منو شوهرم لیوان و قوریمونو همیشه میزاریم اوپن بخوایم چای بخوریم همونجا میخوریم میریزیم سرد شد باز بلند میشیم میخوریم بچه عاشق دویدنه پس هواستون خیلی باید جمع باشه

عزیزم خیلی ناراحت شدم ایشاله زودتر خوب شه،ولی پماد سودوکرم اکر نداری از سیسمونی فروشیا یا جاهایی که لوازم بهداشتی خارجی میفروشن بگیر،واسه سوختگی عااالیه

الهی عزیزم🥲
صدقه بده حتما

طفلکی خدا کمکش کنه سوختگی خیلی بده

و اینکه عزیزم
حتما پیش دکتر خوب ببر
پانسمان به موقع باشه نزار دست بزنه پانسمان باز نکنه
به هیچ عنوااااااان به هیچ عنوان
حرف بقیه رو گوش نده که میگن اینو بزار اونو نزار
خدایی نکرده عفونت میکنه
فقط و فقط دکتر حاذق نه هر دکتری هر چی گفت گوش کن

عزیزم نگران نباش
پسر منم ۱۴ فروروین ابجوش داغ رو کل ساعدش ریخت
بردم بیمارستان سوانحی سوختگی
دقیقا مثل دختر شما پوستش کنده شد ولی خون نیومد خداروشکر
ولی همسرم خیلی دلداریم داد
واقعا اونموقع بود قدرش بیشتر دونستم
اخه من و ادرین خونه تنها بودیم 🥺
وقتی اون لحظه رو دیدم دست و پام داشت میلرزید

دیگه اتفاقی که افتاده با دعوا که چیزی حل نمیشه بجای اینکارا حواستون به بچه باشه

چقد سوخت؟بهتره الان

پروفن کودکان بده برا دردش بلا ب دور

انشاالله بلا به دور باشه عزیزم

الهی بگردمش
فکرکنم آلوئه ورا میگفتن واسه سوختن خوبه
پرس و جرس کن اگ خوب بود از عطاری بگیر بزار براش

خیلی ناراحت شدم انشالله زود خوب بشه

مثل بچه من روی پاش جاش هنوز هست

الهی بمیرم 🥲انشالله زود خوب میشه

عزیزم🥹🥹🥹شنیدم ماست خیلی خوبه بزاری رو جای سوختگی

کاشکی همون موقع که اینجور شد فقط می گفتی به شوهرت بریم بیمارستان.بخث جلوی خانواده شوهر اصلا خوب نیست.چون به هر حال اونا طرف پسرشونن. هرچند هم حق با شما باشه.فقط واسه تو این وسط بد میشه

الان پاش بهتره

مگه رو جهیزیت بوده بچه که شوهرت اینجور میگه هر دو مسئولید ..وا ..شوهر منم همینه ها همه جا حواسش هست به بچه .خونه مامانش اینا وا می‌ره میشه امپراطور منم کلفت در خونش

آخی طفلی 🥹

چه بد 🥲
ولی پیش خانوادش بهم بی احترامی نکنید

اتفاق پیش میاد دیگه اینهمه بحث نداره یکم بهتر شد براش ترمیم کننده بزن ردش نمونه
بلا دور باشه ازش 🩷

طفلی دخترت چقدر. درد کشیده 🥲🥲
بچه ها روز به روز شیطون تر میشن😩😩

ای بابا😔😔😔😔

سوال های مرتبط

مامان 🌺فاطمه خانم🌺 مامان 🌺فاطمه خانم🌺 ۲ سالگی
سلام مامان گلیا
خوبید؟
آقا من الان تو دوره پی ام اسم بعد غروب با ماشین منو همسرمو بچم رسیدیم دم در شوهرم پیاده شد در پارکینگو باز کنه(در به سمت بیرون باز میشه) دخرمم زور زور که پیاده شم
خلاصه بهش گفتم همینجا پیش ماشین بمون تا مامانم پیاده بشه دوید سمت خیابون دویدم گرفتمش چادرم افتاد از سرم اومدم چادرمو درست کنم دوید سمت در خونه یعنی خدا رحم کرد شوهرم درو نکوبوند تو صورتش وای خیلی بد بود
بعدم که دیدش بم گفت خاک تو سرت نمیتونی یه بچه رو بگیری
وای یعنی انقدر عصبانی شدم (در حالت عادی اینطور نمیشه) اما وقتی اومدیم خونه برای اولین بار سر دخترم داد زدم
خیلی هم صدام بلند نبود اما اونقدری بود که دخترم ترسید و از ترس صدام خودشو محکم میچسبوند بغلم الهی براش بمیرم.... خدا لعنتم کنه که سرش دا. زدم به خدا خیلی پشیمونم همینطور دارم گریه میکنم فقط اون صحنه یادم میاد که با چشمای گرد دوید تو بغلم و گفت ترسیدم ترسیدم مامان
تو رو خدا یه چی بگید آروم شم
یه چی بگید دلم اروم شه
وای خدااا
الان خوابیده من دارم گریه میکنم
مامان تربچه مامان تربچه ۲ سالگی
خونه مامانم بودم ،خواهرمم بود با بچش،بچه اون ۴سالشه ،یه دو دیقه نگاهم از بچم رفت دیدم با ابپاش اب ریخته تو دوتا گوش بچم سریع با گوشپاک کن و دستمال پاک کردم گوش بچمو،بچم گریه میکرد دستمال رو رو گوش بچه اجیم گزاشتم و به بچم گفتم ببین گوش مهرادم پاک کردم که بچه اروم بشه ،مهراد بچا اجیم شروع کرد گریه کردن ،اجیم تو جمع که خاله ها و خواهرا بودن یه دفعه با اخم گفت چیکار کردی بچه منوووو ،گفتم کاری نکردم فقط دستمال رو دو طرف گوشش گذاشتم و به بچم گفتم ببین گوش اونم پاک کردم که آروم شد بچه ، خیلی ناراحت شدم از برخودش تو جمع ،دلم شکست یهو ،سریع لباس پوشیدم زنگ زدم تاکسی اومدم خونه ، هیچ وقت فکر نمیکردم یه روزی به خاطر بچه با من اینجوری حرف بزنه تو جمع،اصلا دلم نمیخاد مادرا خودشونو دخالت بدن تو بحث و دعوای بچه ها، ولی من فقط خواستم بچه اروم بشه فقط دستمال گذاشتم دو طرف گوش اون و گفتم مامان ببین گوش اونم پاک کردم ، تبه نظرتون کار من اشتباه بوده یا کار اون ؟؟ من باید چیکار میکردم؟ میخاستم بغضم نشکنه که سریع اومدم خونمون ،اومدم اینجا یه دل سیر گریه کردم ،شوهرمم امشب شیفت تا فردا صبحه،من تازه رفته بودم بمونم امشبو
مامان Avesta jon 👶🏻
Kocholo bache🥹 مامان Avesta jon 👶🏻 Kocholo bache🥹 ۲ سالگی
مامان Nelin مامان Nelin ۲ سالگی
مادرا دیشب رفتم سوپری نلینم باهام بود یه خانم یه عروسک دلد نلین گفت تولد انام رضاس از طرف اقاس یه دخترخانمت ما به تموم بچه ها یه عروسک کادو میدیم این خیلی نگاه میکرد نلین ازش خوشش اومد منم ترسیدم سریع عروسک از دست نلین گرفتم و گذاشتم نایلون اخه ادم میترسه اعتماد کنه خلاصه خانم دنبالم اومد گفت میشه شما بچه کوچیک دارین کمک کنید بگین چی برا بجه ها بخریم گفتم من محسولات ماجان میخرم اخه سوپری چی داره چندتا غللت صبحانه برداشت گفت جطورن اینا بهش گفتم کدوم یرا چند ساله بعد گفت دلم میخاد دخترت بغل میکنم میشه منم گفتم زشت نلین دادم بغلش کرد ازبس دوسشداشت دوباره یه عروسک دیگه براش خرید دوتا غلات صبخانه بهش داد گفتم نه همون یکی کافیه خانم زور زور بردار گفتم باش برمیدارم وری یکیش میدم یه بچه دیگه تو ساختمونمون هستن بعد خانم گفت خب اینجوره همشا بردار پخش کن بین بچه ها گفتم اخه من این همه بچه نمیشناسم نهایتن دوتا سه تا بچه داریم گفت طوری نیست به هرکدوم دوتا بده کادو اقاس هیچی دیگه من اوردم و دادم بجه ها یه حسی بودا خانم میگفت خدا خواست شما واسته باشین بدین بچه ها ولی اونجا شوهرم خندش گرفت گفت اینقدر اصرار میکرد توام چسی میومدی نمیخام خخخخخخ ولی خیلی خوب بود یه حس خوبی بود از طرف امام رضا کادو دادن دخترم 🤩🥰😍