خانوما سلام شبتون بخیر در چ حالید از خودم بگم ک خیلی کلافه ام بیشتر ازینکه بی خواب باشم و ازین حرفا خسته از استرس و فکر شدم خسته شدم از بس نگرانی کشیدم و حالات روحیم ب شدت داغون شده همش میترسم ترس دارم ک اتفاقی برا بچه نیوفته شما یکم از خودتون بگید

چرا استرس درک میکنم ولی بدون از تجربه من که هرچی استرس داشته باشی زندگی برات سخت‌تر میشه

سلام عزیزم
بد ب دلت راه نده مثبت اندیش باش همه ی اینایی ک گفتیو همه بچها دارن وطبیعیه مادر نگران بچش بشه ولی ن ک خودتو عذاب بدی از کوچک بودنش لذت ببر لحظه هارو ب کام خودت تلخ نکن کوچیکه بزرگ میشه دلتنگ این لحظه هاش میشی همیشه آیت الکرسی بخون هم برا آرامش دلت هم برا سلامتی بچت ان شاءالله هردوتون تندرست و سلامت باشین

من خداروشکر بچم خوابش تنظیم شده مشکل بی خوابی ندارم ولی حال روحیم خوب نیست دلم نمیخواد جایی برم دوس دارم فقط با دخترم باشم معمولا هم آخر هفته ها میریم خونه مادر شوهرم میمونیم از آخر هفته ها بدم اومده اصلا شوهرم درک نمیکنه دوس ندارم برم اونجا با اینکه خیلی اونجا استراحت میکنم اما دلم میخواد خونه ی خودم باشم

منم همینطوریم با کوچیک ترین چیزا کلی نگران میشم و استرس میگیرم

یه روز اردارش منو ب فکر می‌بره یه روز مدفوعش یه روز دور لبش یه روز بی قراریش یه روز تنفس‌ش کلا داغون شدم خدا کنه زودتر بزرگ تر بشه انشاالله