الان نمیدونم خوشحال باشم که دارم به زایمان نزدیک میشم و قراره دختر نازمو بیینم و از سوزش معده شکم شبیه بشکه گرفتگی رگ های دستو پامو درد لگن....... راحت میشم
یا لینکه ناراحت باشم جون قراره بیخوابی بکشم درد زایمان بکشم به درسم زندگیم دیه نتونم برسم ......
کدومش؟
خدای ولی هر قسمت زندکی خودش کلی داستان داره ها
کی ها با من میزایند😝🤪

آره عزیزم هر مرحله سختی های خودشو داره...
ان شاالله بسلامتی بغلش کنی گلم

این چه برنامه ای گلم

منم حس تو رو دارم ،دیگه به آخرای راه رسیدم🥺🥺خیلی خوشحالم که تو دلمیو زودتر ببینم،منم انشاالله همین دوره های تو زایمان میکنم.

خیلی حس عجیبیه.
من از یه طرف خوشحالم و شکرگزار به خاطر نعمتی که خدا بهم‌داده و از یه طرف نگران که اگر نتونم‌به خوبی از پسش بربیام‌چی😓 ولی بعد فکر میکنم‌ به کسایی که ازین حس محرومن میگم یه حکمتی هست خدایی که بچه رو داده قدرت بزرگ کردنشم میده فقط باید حسابی حواسمونو جمع کنیم🥲
همه امیدم‌به خانواده و شوهرمه که کمکم میکنن با این‌که تا اینجا خیلی شرمنده مامانمم بس اذیتش کردم.

کلن سخته دیگه چ بارداری چ بعدش،تازه بعدش خیلی سختره ولی دیدن چشمای بچه ب همه چی می ارزه

شما هم این هفته ها حرکات نینی تون کم شده نینی خودش سفت میکنه یا من فقط اینجوریم؟

منم 13 آبان بچم به دنیا میاد

وای خوشبحالت خواهر منم کی بشه برسم به این سن حاملگی