سلام خانما مکانیسم ماشه هم فعال شد واقعا چقد از اینده میترسم مخصوصا الان که بچم میخواد بیاد دنیا قرار چی بشه چی به سرمون بیاد همش فکر میکنم اگه شیر نداشتم بچم شیر خشکی بشه قطحی شیر خشک هم میاد یعنی وارد نمیشه اینقد فکر و خیال میکنم رسما دیوانه شدم همش برای این بچه میترسم

عزیزم رزق بچه دست خداست نه بنده خدا آروم باشید جور میشه در هر حال

ای بابا انقدر نترسید آسیب روانیش بیشتره تا چیزای دیگه چند سال کامل تو مکانیسم ماشه بودیم دیگه چی شد مگه تازه برداشته بودن دوباره تحریم کردن

عزیزم شما بچه سومت داره میاد؟کجای تهران؟حالا واقعا تهرانید؟

من از اول بارداریم زمزمه جنگ بود و زمان زایمانم مصادف شد با جنگ واقعی تهش هیچی نیست نترس اخبارو هم دنبال نکن

سلام. اونا که خیلی وقت بود زده بودن زیرش و تحریما سر جاش بود. انقد که اسمش آدمو میترسونع در عمل اتفاق خاصی نمیفته. چون هرکار میخواستم بکنن کردن. نگران نباش توکلت به خدا باشه❤️

بچه من ک شیر سهمیه
یدونه الان بزور میدن😩😩

خیلی بده مخصوصا برا زنا باردار تو این شرایط جنگ و تحریم که دیگه بدتر قرار چی پیش بیاد سر بچه هامون دارو و بدبختی

من تو جنگ اولی ۱۵ هفته اینا بودم
من دیابتی ام و برای کنترل دیابتم به روش هوشمند سنسور استفاده میکنم
کل استان ما و شهرای دیگع اینو نداشتن همخ تو جاده تهران برگشت خوردن
انسولین پیدا نمیشد و اگه میشد دو سه تا بیشتر نمیدادن
شهر ما نیروگاه برق داره و استرس نابود ضدن این نیروگاه علاوه بر الودگیش، قطع کامل برق برای ما شد کابوس ، چون هرچی انسولین یخچال ذخبره کرده بودم خراب میشد و باید مینداختیم دور
شوهرم نیرفت هر روز سه چهار میلیون انسولین ازاد می‌خرید از شهرای دیگه
شوهر من تو اون چند روز پیر شد
میشد قرص خورد تو ماه چهارم یودم
ولی قرص باید خبلی میخوردم چون قندم بالا بود فقط انسولین کنترلش میتونست بکنه
در به در دنبال پنل خورشیدی ، موتور برق ، و چیزای دیگه
هیچ وقت اون روزا زر نگرده
تپش قلب ای وحشتناک و بیخوابی ها افت قند شدید شبا و بالا رفتن یهویی بی دلیل قندم تو روز
همه اینا داغونن کرده بود
الان میگم بازم شکر هفتم رفت بالا
خدای نکرده زبونم لال بچه بدنیا بیاد بچم زنده میمونه

اینایی که‌میگین بیخیال
عزیزان فقط بحث شیر خشک که نی بحث همون نون خوردن لباس دارو همه چیه که قراره گند زده بشه توش

من کلا زدم به بیخیالی دیگه عصابم نمیکشه ، تهش یه بزی گوسفندی چیزی میگیریم شیرشو میدوشیم دیگه کار دیگه ای نمیشه کرد :/

نترس منم اینطوری بودم همش میگفتم قرار بچم وسط جنگ دنیا بیاد یعنی چی میشه همه متونن فرار کنن ولی من نمیتونم چون سنگین میشی دیگه
ولی نترس به خودت مسلط باش اروم باش فقط به سلامتی خودت و بچه فکر کن

عزیزم به نظر من اصلا به این چیزا فکر نکن

منو بگو ک بچه ام شیر خشکی کامل