من واقعا خسته شدم پسرم همش میگه کنارم بشین یا بغلم کن بدنم واقعا کم اورده ب مرخصی طولانی نیاز دارم....از ظهر فقط تونستم اشپزخونه تمیز کنم بقیه موند اقا میگه تکون نخور هووف

دقیقا منم همینم بخدا خونه م گند زده ازون بدتر شوهرمه ک نمیفهمه بچه چقد نق میزنه میگه تو هیچ کاری نمیکنی نمیدونم چجوری بعضیا غذا درست میکنن من نمیتونم اصلا نمیتونم حتی یه نیمرو ناهار شامو هرروز مادرشوهرم درست میکنه از اول بدنیا اومدن

از شش ماهگی میفهمن از ما جداهستن اضطراب جدایی میگیرن .دختر من بغل باباشه نگاهش به منه😂
تا دوسه سالگی این اضطرابو دارن
یواشکی و بدون خداحافظی جایی نری
باید صبوری کنیم

عزیزم دختر منم همینجوری شده بخاطر اضطراب جداییه