شوهرم راه افتاد رفت برای کار تهران حالا منو دخترم تنها میمونیم و چون تو حیاط پدر شوهرمیم خواهر شوهم که تازه نامزد کرده میاد شبا پیشمون و وسایلم پدر شوهرم قراره بگیره برامون
اصلا دلم نمیخاست بره خیلی دلم گرفته خیلی گریه کردم ولی اون اصلا گوش نکرد و گفت اینجا کار مناسب اون نیست
نه شام خوردم نه امشب خوابیدم
خیلی دلم گرفته 💔



بارداری شیر دهی لیپوزوفر پدیا بست ویواکیدز مولتی ویتامین

من شوهرم گفت برم تهران دنبال کار منم گفتم پس منم ساکمو حاضر کنم دیگه میگه تو کجا منم گفتم هرکجا تو باشی درست اذیت می‌کنه ولی واقعا بدون اون ی روزم نمیتونم خانوادشو تحمل کنم

همه اینا سخته اما دارید برای ی هدف مشترک تلاش میکنید صبوری کن

والا خوشا به سعادتت حداقل میره دنبال کار شوهر من اصلا کاری نیست چه کنم

از بس وضع اقتصادی بد شده خدا باعث و بانیشو لعنت کنه

انشالله کارش بگیره شمام بیاید اینور

انشالله کارش بگیره شمام بیاید اینور

همسر منم بیست روز رف ماموریت ما اومدیم خونه مامانم منم سختمه خونه خودم راحت بودم اما تنها نمیشد بمونم

الهی بگردم دیگه چاره نیس گلم منم شوهرم هس مشهد ولی انگار نیس پنج صبح میره دوشب میاد نمیبینمش اصن خرجا بالایه عشقم ما باید تحملمون زیاد تر باشه

خیلی سخته واقعا حق داری
منم‌اولا شوهرم یه ماه تهران بود سه روز میامد