سلام مامانا من الان ۲۵ روزی هستش که زایمان کردم ، تا چندروز پیش حال روحی خوبی نداشتم البته الان هم کمی حالم بد میشه ، تا دوهفته خونه ی مادرم بودم، طبقه ی بالای خونه مادرشوهرم زندگی میکنم و ایشون هم از ذوق و لطفشون گفتن بیا اینجا. منم چون حال روحی مناسبی نداشتم گفتم خونه ی خودم بالا نرم. تنها نباشم بهتره . الان هم مادرم اومده خونه ام کنارمه . شما ها تا کی این حال استرس و بی حوصلگی باهاتون بود؟کی دیگه خودتون کارهاتونو انجام دادید ؟مثل عوض کردن پوشک،شستن بچه،کارهای خونه و...... یه دلیلی که تا الان انجام ندادم این بوده که همش میگم نمیتونم یا اینکه توقع دارم همه ی این کارها و انجام بدم . وسواس دارم و این قضیه وسواس هم منو ترسونده و مانع کارکردنم میشه .همش امروز و فردا میکنم . من قبل از اینکه بچه به دنیا بیاد با خودم میگفتم تا ده یا پانزده روز پیش مامانم باشم بعدش خودم بچه رو بشورم و.... ولی اصلا اینطوری نشد و فکر نمی‌کردم حال روحیم بد بشه .

۷ پاسخ

خیلی ب خودت فشار نیار ک زود سرپا بشی ب اندازه ای ک فکرمیکنی بدنت و روحت لازم داره استراحت کن
من میخواستم زودسرپابشم باوجود دردای سزارین از ۴_۵ روزگی کارای بچه رو خودم انجام میدادم هم کمرم همچنان درد میکنه هم تا همین هفته پیش درگیر بخیه هام بودم ک هی عفونت میکرد
تا۴۰روز مامانم کنارم بود الان ک خودم تنهام و شوهرم نیست فقط میرسم ی غذایی سریع درست کنم خونه زندگیم ترکیده ست اگه خوابم نیاد کارامو میکنم ولی اگه خسته باشم کنار بچه استراحت میکنم

نگران نباش عزیزم کم کم درست میشه این احوالات گذراست ولی خودت به خودت کمک کن که بیشتر از این وابسته دیگران نباشی و فقط در موارد ضروری کمک بگیر از بقیه البته اگه بچه اولتون تا چهل روز خونه مامانت بمون بعد از اون هم دو روز در میون برو خونشون من خودم سر بچه اولم اینطوری بودم

اصلا دلم نمیخواد کسی دورم باشه کسی بهم زنگ بزنه

منم تقریبا ۱۱روزه زایمان کردم حوصله هیچکسو هیچ کاریو ندارم خیلی بی اعصاب شدم

من ک ۳۵ روزه زایمان کردم هنو اوکی نشدم

دیگه ته تهش تا ۴۰ روزه ولی سعی کن از همی الان ک مامانت کنارته خودت انجام بدی راه بیفتی یهویی تنها شدی کمتر سختت باشه

من دیروز از حال روحی بد و بیخوابی مفرط رفتم پیش دکتر روانپزشک و شروع کردم قرص استفاده کنم

سوال های مرتبط