سلام..امشب خونه مادرم بودیم..بعد خواهرم هم بود.. دخترم با بچه های خواهرم میفته یه لحظه هم نمیشینه..کاش فقط همین بود..مدام سروصدا..بچه های شما هم اینطورن؟؟ یکی از دختر های خواهرم از دخترم بزرگتره کلاس دومه.. بعد تا یکی ایفون رو میزنه یا میاد تو یهو حیغ میزنه.. بلند.. مثلا میگه بابا اومد..بابا..با جیغ.. خواهر های خودش و دختر من یاد گرفتن بعد یکی میاد یهو همه جیغ میزننن.. یه وضعی.. هرچی هم بهشون تذکر میدیم باز دفعه بعد تکرار میکنن..بعد منم اعصابم نمیکشه دخترم رو دعوا میکتم ..مثلا امروز از صبح به دلایل مختلف بهش تذکر دادم..دیگه اخر شب مامانم عصبانی شد گفت بقیه هم دارن صدا میدن چرا اینو فقط دعوا میکنی..دست خودم نیس واقعا مغزم درد گرفته بود..گفت دیگه زودتر نیا خب..بزار سر شام بیا.. حرف مامانم بهم برخورد.. خب منم اذیت میشم که به بچم تذکر میدم.. ولی واقعا خسته میشم.. حالا خانواده شوهرم ..پسر خواهر شوهرم بزرگتر هم هست ..دخترشم کوچکتر..ماشاءالله انقد اروم تر هستن..مثل ادم بازی میکنن.. شماها بچه هاتون چجورین.. کار من اشتباهه؟؟
تب...بچه..واکسن

۵ پاسخ

خوش بحالت چه مادر مهربوني دارين.. خدا حفظش كنه.. دقيقا برعكس مادر منه🥲🥲😒
وقتي ميريم خونشون بقيه نوه ها هم هستن ، اوناي ديگه هركاري كنن خونشم بتركونن چيزي نميگه بهشون، فقط همه داد و بيدادهاشو سر بچه ي من ميكشه😭حتي پارسال جلوي شوهرم محكم زد توي كمر دخترم با مشت.. در صورتيكه همه بچه ها داشتن شلوغ كاري ميكردن..تازه ادعاش ميشه كه دخترمو دووس داره😞اصلا دوس ندارم خونه ش برم☹️

دقیقا شرایط ما

کار شما اشتباهه کاملا حق با مادرته ، نباید ناراحت بشی چون نوشو دوست داره ، دوست نداره جلو بقیه دعواش کنی ، خب حرف بدی هم نزده

من هروقت پسرخواهرم با شاینا خونه مامانم یا هرجا باهم باشن اینقدر خوشحال میشم میگم بزار این ساعتا برا شون خاطره بشه مثل بچگیای خودمون ولی همیشه مواظبیم کار خطرناک نکن ولی اصلا جلو بازیشون نمیگیریم بقدر بهشون خوش میگزره انرژیشون تخلیه میشه وقتی ازهم دورن همش از بازیشون تعریف میکنن منم خیلی ذوق میکنم

والا منم دقیقا شرایط شمارو دارم همش پسرمو دعوا میکنم که بشین سرو صدا نکن و فلان هی بکن نکن میکنم براش

سوال های مرتبط

مامان 💖متین_متینا💖 مامان 💖متین_متینا💖 ۵ سالگی
مامانااااا دختر جاریم مهمونی دعوت شده . بعد هنوز برنگشتن تهران . ( کوچیکه ۱۵ ایناس ) زنگ زد ازم لباس قرض خواست بهش گفتم باشه بیا ببرم عزیزم . بعد انصافا من از جاریم چیز بد ندیدم و خیلی برام قابل احترام ( اما کلا یا بقیه اعضای خانواده همسرم قطع ارتباط هستیم ) الان مامانم میگه کاش نمی‌دادی باز میبرن جادو جنبل میکنن براتون ( منظورش جاریم نیست مامانم ها منظورش خب اینا الان خونه مادر شوهرم اینا میمونن لباس دم دست شون هست ک باز کاری کنن ) چون قبلاً هم خواهر شوهرم چندین بار برامون دعا گرفته . حتی علنی تو دعوای آخر ب شوهرم گفت رفتم دعا بگیرم جدا شی ازش راحت شی دیگه بچه دار نشو ازش ها ( اون موقع نمی‌دونستن من دخترم باردارم )



حالا ب نظرتون واقعا با لباس میتونن کاری کنن؟ مامانم شک انداخت ب دلم . از طرفی بچه اس میگم لباس نیاورده ی بار میخواد بره جمع دوستاش بپوشه بزار بدم





کودک فرزند فرزندپروری فرزند پروری. تب استامینوفن اسهال . دل درد کولیک اهورا نی نی
مامان کارن و کوشان 😍 مامان کارن و کوشان 😍 ۵ سالگی
سلام خانمهای گل 🌸
من دیروز که بچه هام مشغول بازی بودن اومدم جلوشون چندبار گفتم وای سر گیجه دارم اصلا به روی خودشون نیاوردن بعد خودم رو به حالت غش زمین زدم واکنش بچه هام خیلی جالب و دور از انتظار بود
اول پسر بزرگم اومد چندبار اسمم رو صدا کرد بعد آروم زد توی صورتم بعد صورتم رو بوس کرد همین جوری که اسمم رو صدا میزد یه دونه محکم زد توی صورتم از درد نتونستم جلوی خنده م رو بگیرم و خندیدم اینجا انگار فهمید کارش درست بوده امیدوار گفت مامان خوبی گفتم خیلی سر گیجه دارم چشمهایم بسته بود گفت مامان نمیتونم چشمهایت رو ببینم بعد شروع کرد همه موهام رو ریخت توی صورتم 😂🤔 گفت حالا بهتر شد من که نمیتونم چشمهات رو ببینم بعد دوباره من رو صدا کرد جواب ندادم انگار دوباره نگران شد گفت حیف که بلد نیستیم ببریمش یه بیمارستان یکدفعه کوشان پرید روی شکمم چندبار صدام زد بعد گفت مامان میشه با گوشیت بازی کنم🤣😂 بعد هم محکم زانوش رو فرو کرد توی شکمم دیگه نتونستم خودم رو کنترل کنم
مامان عشقام مامان عشقام ۵ سالگی
بچها دیدین روانشناسا میگن وقتی پرخاشگری کرد یه چیزی خواست میشینی جلوش اروم میگی من داد بزنی نمیشنوم یواش بگو بعد که خواستشو گفت میگی نه عزیزم ماالان نمیتونیم اینکارو کنیم ولی دوتا پیشنهاد جالب دیگه بهش میدی از بین اوناانتخاب کنه بعد میگن تو هرسنی نمیدونم بچه دوسال نیم من مثلا ساعت دوازده شب میگه من میخوام تو هال جلوکولر بخوابم و من نمیخوام از حموم اومده جلوکولر بخوابه شب به این موضوع گیر ندید این یه مثاله) هرچی از این روشااستفاده میکنی باز جیغو داد میکنه حرف خودشو میزنه از طرفیم خب اطرافیانم یکم گاون من همیشه قاطع و مهربون فقط و فقط چیزایی که برای سلامتیش صلاح ندونستم انجام بده نه گفتم بهش وگرنه ریخت و پاش تو خونه ی خودم که امن و راحت بوده نه نکفتم همش رو تا بچه یکم گریه کرده گفتن وا بذار بره بچرو اذیت نکن انگار من زن باباشم اینطوری بچم یاد گرفته نه یعنی نه نیست یعنی گریه کن انجام میشه بعد اصلا پیشنهادای جالب وقتی بچه طی روز سیصد تا درخواست غیر منطقی داره دیگه همه پیشنهادات براش عادی و غیر جالب میشه....