۱۲ پاسخ

حالا من دوهفته س جراحی کردم همه جامم زخم و کبود و درناکه
کلا ازشون فاصله میگیرم😅

پسر من اینا رو از عمد انجام میده 🤣🤣به ماشینلش یا لگد میزنه بهمون یا کتکمون میزنه

😂😂😂🤣🤣پسر است دیگر

اره دقیقا هر لحظه میترسم 🤣جان سینا رو دیده یودی چجور میپرید سامی هم همینه 🤣

😂😂😂😂😂
محافظ شخصی رو خوب اومدی🤣

والا پسر من بزرگتره ولی دقیقا از فرهان بدتره ...همیشه دنبال کار ها خطرناکه
کلا پسرا همینن

نه پسر من خیلی مراقب خودشه یکم ترس داره ولی روی منو باباش میره ولی ابنکه اسیبی به من و خودش نمیزنه

ازین بدتراشو دارم تجربه میکنم🫠

من بچم گاز میگیره

بعلههه تازه من باید مواظب باشم دختر ۹ ماهمو هم نکشه بلایی سرش نیاره 😑😑😑😑

چه بسا بدتر از این چیزایی ک گفتی رو هر روز دارم تجربه میکمم😂

😬😬😬😬😬😬😬😬😬😬😬😬😬کوروشم تقریبا همینه
ولی ن در این حد😂😂

سوال های مرتبط

مامان ervin مامان ervin ۲ سالگی
سلام مامانای عزیز، پسرم خیلی لجباز سده، گازم میگیره سدیدا وقتی از خطر دورش میکنم، وسیله پرت میکنه تو ثورتم اگه یک ذره باب میلش رفتار نکنم، شیر خودمو خورده از اول پستونک و شیشه شیر نگرفته، الان موقع خواب خیلی بی قراری میکنه با اینکه سدیدا خوابش میاد نمیخوابه و خودشو از بالا پرت میکنه پایین و کارای عجیب و غریب میکنه که اذیت کنه و بری بگیریش، دوست داره توی یه پارچه دو طرفشو بگیریم و تکونش بدیم، منم تو خونه تنهام یک طرف دیوار سوراخ کردیم و طناب زدم و تکنش میدیم سمت دیگش رو خودم با دست میگیرم دیگه گردن و کمر نمونده برام، تا خواب میره میخوام بزارمش پایین بیدار میشه و گریه میکنه میگه تکونم بده، امشب کلی تکونش دادم خواب رفت توی یه مرحله گذاستم زمین دوباره گریه کرد دیگه نتونستم خودسو ایستاده از پشن سر انداخت زمین جوری طرس خورد که رنگ. صورتش سفید شد و نفسش بر نمیگشت، مردم واقعا، الان نگرانم نکنه مشکلی براش پیش اومده؟؟ چیکار کنم با تین بچه؟؟ تو رو خدا منو راهنمایی کنید
مامان می می نی مامان می می نی ۱ سالگی
مامان پرنس های من مامان پرنس های من ۲ سالگی
یادمه۱۷ سال پیش روز عاشورا بود روزی که ب دنیا اومد و تو بغلم گذاشتنش انگار یه تیکه از قلبم جدا شد از بدنم و تو سینش میتپید، وجودش و حس میکردم وقتی با اون چشای درشت و سبزش بهم خیره میشد میخاستم از خوشی بمیرم یع پسر تپل و سفید و چش رنگی که بعد از شیش ماهگی تا سه سالگی عکسش رو بیلبورد های شهر بود دیگه بعد اون پاش شکست و مامانم نزاشت ببرمش سمت مدلینگ گفت چش میزنن بچمو ، الان که نگاش میکنم مردی شده واسه خودش پشت لبش سبز شده قدش بلند شده من تو بغلش گم میشم 🥹 مسئولیت پذیر و دلسوز با اینکه تو شرایط مالی خوبی هستیم تصمیم گرفته که کار کنه هرچی میگم نمیخام اذیت بشی میگه میخام رو پای خودم باشم با پدرش در میون گذاشته یه جای آشنا میره سر کار ماهی ۱۲ تومن شبا که میاد از خستگی بیهوش میشه و صبا با ذوق میپره میره فک کردم بعد چند روز خسته بشه از سرش میفته اما فک کنم اشتباه کردم وقتی صبا میره قلبم میگیره ب نبودش عادت ندارم شاهان کل روز بهونش و میگیره و اینقد میگه داداش دیونم میکنه بزرگ شدن و مرد شدن پسرامون زودتر از چیزی که فک کنیم اتفاق میفته واقعا دلم نمیخاد ازم جدا بشه دلم میگیره خونه نیست 😔 فقط میگم‌خدایا پسرم و ب تو سپردم پسرم علمدار هیئت حسینته خودت نگهدارش باش❤️